Iranian Agriculture News Agency

بازار آب و سیاست عمومی

محمدرضا نظری

بازار آب و سیاست عمومی


دکتر محمدرضا نظری
استادیار دانشگاه شهید بهشتی

بررسی سیر تاریخی و تکوینی مدیریت منابع آب در دنیا نشان می‏ دهد که با عبور از مرحله فراوانی نسبی و دسترسی آسان و بدون محدودیت به منابع آب، تمرکز دولت‏ها در پاسخ به تقاضای روز افزون، برای مدت طولانی عموما بر مدیریت عرضه منابع آب از طریق انجام سرمایه ‏گذاری‏های عظیم تامین و انتقال آب و ظرفیت‏ سازی‏های گسترده فنی بوده است. پیامد این سیاست امروزه به شکل تخریب و تقلیل کیفی منابع آب سطحی و زیرزمینی، افزایش تعارضات اجتماعی و به خطر افتادن پایداری اکوسیستم‏های آبی بروز کرده است. در بسیاری از مناطق، توسعه منابع آب از طریق سیاست‏های طرف عرضه به حداکثر مقدار پتانسیل خود رسیده (در پاره‏ای موارد از محدوده‏های مجاز و پایدار برداشت فراتر رفته)، هزینه‏ های نهایی تأمین آن روز به روز در حال افزایش است و بر کشش‏ ناپذیری عرضه آن افزوده می‏ شود. در این شرایط، تقریبا این درک مشترک حاصل شده است ‏ که دیگر تکیه صرف بر سیاست‏های طرف عرضه، قادر به پرکردن شکاف بین عرضه و تقاضا نیست و باید بر برنامه‏ ریزی یکپارچه منابع آب تکیه کرد. از سوی دیگر، در بسیاری از موارد اثبات شده است که تخصیص آب از طریق نهادهای عمومی از دیدگاه بازیافت هزینه از کارآیی بالایی برخوردار نبوده و نیاز به کاربرد استانداردهای کارآیی اقتصادی قوی‏تر در ساز‌وکار‏های تخصیص منابع و احراز ارزش اقتصادی آب است. در این میان با توجه به افزایش کمیابی اقتصادی منابع آب و افزایش تعارضات بر سر دسترسی به آن، توسعه ساز و کار‏های مطلوب تخصیص و بازتخصیص آب اهمیت بالایی دارد.


بر اساس تئوری اقتصادی، کارآترین ساز و کار تخصیص منابع در یک بازار رقابت کامل اتفاق می‏ افتد که در آن علائم قیمتی به مثابه دست نامرئی آدام اسمیت، بنگاه‏ها و اشخاص حداکثرکننده سود و مطلوبیت را به خرید، فروش و تعقیب فعالیت‏هایی که در آن مزیت نسبی دارند، تشویق می‏ کند. در این شرایط ارزش کل تولید حداکثر شده و همه مشارکت‏ کنندگان در بازار در وضعیت رفاهی بالاتری قرار گرفته و منابع به‌طور کارآ تخصیص و مصرف می ‏شوند. در واقع اتکا به عملکرد بازار مبتنی بر این ایده اساسی است که اشخاص بهترین قضاوت‌کننده درخصوص رفاه خود هستند و از این حق برخوردارند که برای تعقیب علایق شخصی‏ تصمیمات اقتصادی را اتخاذ کنند. بنابراین پیامد تخصیص از طریق بازار، حداکثرسازی کارآیی اقتصادی خصوصی و همچنین کارآیی اجتماعی است. ساز و کار بازار زمانی یک روش کارآ در تعیین تخصیص منابع آب محسوب می‏ شود که آب یک کالای خصوصی باشد.

همچنین رسیدن به کارآیی در تخصیص منوط به ماهیت حقوق مالکیت آب است، یعنی اگر آب یک کالای خصوصی باشد و حقوق آن به‌طور کامل و روشن تصریح شده باشد، در این صورت بازار آب می‌تواند رقابتی بوده و تخصیص تعیین شده بر اساس آن کارآ باشد. لکن ماهیت دنیای واقعی بازارها (نواقص بازار) و ماهیت آب به‌عنوان کالای مورد مبادله در بازار [سیال‏بودن آب، تغییرپذیری بالای فصلی، منطقه‏ای و زمانی آن، تفاوت زیاد در کیفیت آن، وابستگی بالای مصرف‌کنندگان آن به یکدیگر (جریانات برگشتی) و ویژگی کالای عمومی آب] حاکی از این است که بازار آب، به خودی خود نمی‌تواند شرایط کارآیی را تامین کند. در این صورت اتکای کامل و تمام به بازار برای تعیین ارزش آب خالی از اشکال نیست و ریسک‏ هایی وجود دارد که ممکن است طراحی نامناسبِ ساختار بازار به شکست بازار منجر شود.بنابراین در بین اقتصاددانان درخصوص توانایی بازار برای تخصیص بهینه منابع آب اتفاق نظر عمومی وجود دارد. همچنین در خصوص لزوم اعمال قوانین، مقررات و مداخلات عمومی در بازار برای جلوگیری از شکست بازار نیز توافق هست.

صرف‏نظر از این موارد، حتی بازارهای کارآ خود ممکن است معیارهای زیست‏ محیطی، برابری اجتماعی و حتی امنیت عمومی را که در حوزه مسائل سیاست عمومی قرار می‏ گیرند، تامین نکنند. برای مثال در تعقیب کارآیی از طریق تخصیص بازار چنانچه ملاحظات برابری تامین نشود، ممکن است به لحاظ اجتماعی و سیاسی موضوع قابل پذیرش نباشد، در این حالت مداخله بخش عمومی برای تنظیم بازار و فرآیند عرضه و تخصیص آب لازم و ضروری است، هر چند که تئوری انتخاب عمومی معتقد است که نقص ذاتی در عملکرد بخش عمومی خود می‏تواند به پیامدهای ناکارآیی و شکست دولت منجر شود.

بنابراین چالش‏‌های فراوان درخصوص شکل‏‌گیری بازار‌های آب کارآ در کشور وجود دارد که برخی ریشه در محدودیت‏‌های حقوقی، قانونی و مقررات تنظیمی دارد و برخی دیگر ناشی از خود تئوری اقتصادی است. برای مثال طبق قانون توزیع عادلانه آب، مالکیت آب و زمین با هم است و خرید و فروش آن صرفا با مجوز وزارت نیرو مجاز شناخته شده است. این شرایط انعطاف‏‌پذیری بازار آب را به شدت کاهش می‌دهد. هزینه‏‌های مبادله بالا و اثرات شخص ثالث از جمله محدودیت‏‌های دیگر تشکیل بازار آب هستند. بنابراین شکل‏‌گیری بازار آب کارآ نیازمند تامین شرایط مبادله و بازار، اصلاحات ساختاری و نهادی در سطوح مختلف ملی، شرکت‏های آب منطقه‏‌ای و محلی و اعمال سیاست‏‌های عمومی مناسب برای اصلاح ناکارآیی ناشی از شکست بازار است. از جمله این اصلاحات می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

- بازنگری و تعریف روشن حقوق مالکیت آب در حوضه رودخانه‌های کشور

- صدور سند آب برای حقابه‏‌داران

- اصلاح در ساختار و قوانین آب با توجه به شرایط هر منطقه

- تشکیل نهاد تنظیم مقررات بازار آب

- حوضه‏‌ای شدن مدیریت منابع آب (اصل هر حوضه، یک مجوزدهنده)

- اصلاحات نهادی و انجام مطالعات پایه و حسابداری آب

- طراحی ساز و کار تضمین مبادلات (نهاد مدیریت محلی و مکانیزم حل اختلافات)

- تحویل حجمی آب

- حرکت به سمت آزادسازی قیمت‏‌ها در بخش آب

در یک جمع‌بندی از این موضوع باید بیان کرد که با توجه به چالش‏های کنونی مدیریت منابع آب کشور و افزایش شکاف عرضه و تقاضا، به‌کارگیری معیارهای اقتصادی برای تخصیص آب یک ضرورت اجتناب‌ناپذیر است و بازار آب یکی از ابزارهای کارآ در این جهت محسوب می‌شود لکن باید توجه داشت که اجرای اصول تئوری اقتصادی بازار در عمل برای کالایی همچون آب با چالش‏ ها و در عین حال با حساسیت‏هایی همراه است. به همین دلیل بازارهای آب باید با قوانین و قواعد کافی، روشن، اجرایی، قابل فهم و در عین حال حمایت‏ کننده از روح بازار که همان اصل اختیار است، احاطه شوند. به عبارت دیگر باید یک تعادل در سیاست‏های عمومی بین میزان مداخلات سیاستی در بازار و هزینه مبادلات برقرار باشد. همچنین لازم است کارکرد بازارهای آب از دیدگاه سیاست عمومی مورد مطالعه عمیق‏ تر در کشور قرار بگیرد و افزایش بازدهی و منافع اجتماعی بازار آب در قبال هزینه‏های اجتماعی آن مورد ارزیابی قرار گیرد.

انتهای پیام

دیدگاه تان را بنویسید