"ارتباطات و توسعه روستایی" در گفتوگو با دکتر ابراهیم جعفری استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی؛
توجهی به فناوری ارتباطات در قوانین بالادستی توسعه روستایی نشده است/ توسعه روستایی در ایران با محوریت ارتباطات، سامان نیافته است/ ارتباط مشارکتی، نقطه اتکای توسعه روستایی
دکتر ابراهیم جعفری، استاد ارتباطات در دانشگاه علامه طباطبایی معتقد است: تا زمانی که ما وارد جامعه شبکهای (تعبیر کاستلز) نشده بودیم، کارکرد رادیو و تلویزیون بیشتر سوق دادن روستاییان در جهت مهاجرت به شهرها بود، اما بهرهمندی از اینترنت و شبکههای اجتماعی این نوید را داد که از طریق سایتهای محلی و نیز تلگرام و اینستاگرام از شدت این روند کاسته شود، با این وجود همچنان راه طویلی میان استفاده از ارتباطات در توسعه روستایی وجود دارد...
خبرگزاری کشاورزی ایران (ایانا) - فروغ فکری
دکتر ابراهیم جعفری، استاد ارتباطات در دانشگاه علامه طباطبایی معتقد است: تا زمانی که ما وارد جامعه شبکهای (تعبیر کاستلز) نشده بودیم، کارکرد رادیو و تلویزیون بیشتر سوق دادن روستاییان در جهت مهاجرت به شهرها بود، اما بهرهمندی از اینترنت و شبکههای اجتماعی این نوید را داد که از طریق سایتهای محلی و نیز تلگرام و اینستاگرام از شدت این روند کاسته شود، با این وجود همچنان راه طویلی میان استفاده از ارتباطات در توسعه روستایی وجود دارد. امری که در قوانین بالادستی چون طرح قانون جامع توسعه روستایی هم به آن توجه خاصی نشده است. این در حالی است که جعفری بهدلیل حضور چندسالهاش در جهاد کشاورزی معتقد است که این سازمان یکی از نخستین سازمانهایی است که در راستای ارتباط سازنده با روستاها کوشیده و هفتهنامههای "جهاد روستا" و "صالحین روستا" نخستین کانالهای ارتباطی مکتوب بودند که در همه روستاها توزیع میشدند، علاوه بر آن در برنامههای رادیویی استانها جهاد سازندگی هر هفته برنامههای مخصوص به زبان محلی داشت و کتابخانههای روستایی نیز بهعنوان کانون وصل فرهنگی با جهاد تعیینکننده بود، اما در کنار این موارد، مهمترین اتفاق، ارتباط مشکارکتی با حضور تسهیلگران در مناطق روستایی بوده است. گفتوگو با این استاد دانشگاه در ادامه میآید:
ابتدا بفرمایید توسعه روستاهای ایران، تا چه میزان تحت تأثیر توسعه ارتباطی قرار داشته است؟
اگر بحث را بهصورت کلی مورد توجه قرار دهیم، باید بگویم توسعه روستایی در ایران تاکنون با محوریت ارتباطات (وسایل ارتباط جمعی نظیر رادیو و تلویزیون و مطبوعات) سامان نیافته است. البته میتوان گفت مطابق با دیدگاه راجرز، ترکیب ارتباطات میان فردی و عملکرد رهبران فکری در روستا با وسایل ارتباطی در زمینه توسعه روستایی نقشآفرین بوده است. خوشبختانه مردم روستایی همگام با شهرنشینان از فناوریهای نوین ارتباطی نظیر شبکههای اجتماعی برخوردار بوده، اما هنوز میزان تأثیرگذاری این ابزار از طریق پژوهشهای علمی مشخص نشده است و در حقیقت نمیتوان به وضوح و راحتی بر این نکته تأکید کرد که روستاهای ما توسعه را با ارتباطات هماهنگ کرده باشند.
نکتهای که وجود دارد، این است که با توسعه ارتباطات، روند مهاجرت بسیاری از روستاییان تسریع شد و در حقیقت ارتباطات خواسته یا ناخواسته بر روستاها اثر گذاشت و در نتیجه روستاها با مشکل نیروی کار روبهرو شدند، از نظر شما چه برنامهای میتوانست این دو روند را با یکدیگر هماهنگ کند؟
تا زمانی که ما وارد جامعه شبکهای (تعبیر کاستلز) نشده بودیم، کارکرد رادیو و تلویزیون بیشتر سوق دادن روستاییان در جهت مهاجرت به شهرها بود، اما بهرهمندی از اینترنت (هرچند هنوز در جامعه روستایی فراگیر نشده است) و شبکههای اجتماعی این نوید را میدهد که از طریق سایتهای محلی و نیز تلگرام و اینستاگرام و... که نتیجه آن اطلاعرسانی و تعامل با جهان است، توسعه روستایی وارد مدار تازهای شود و بتوان با راهکارهایی مقابل سیل عظیم مهاجرتها ایستاد، اما این مورد هم در حد حدس و گمان است و نمیتوان تأثیر کاملی از آن انتظار داشت، همچنین نمیتوان بهصورت قاطع ارتباطات نوین را بهعنوان یک متغیر مستقل در زمینه توسعه روستایی قلمداد کرد.
از نگاه شما ارتباطات چگونه میتواند عاملی برای توسعه روستا و همچنین کاهش میزان مهاجرت شود؟
با توجه به اینکه بسیاری از آمد و شد روستاییان به شهر بهمنظور پیشبرد فعالیتهای اداری است، دفترهایی نظیر پیشخوان دولت و... که کلیه مراودات اداری نظیر پرداخت قبوض آب و برق و تلفن، ثبت نام عتبات عالیات، ثبت نام در کنکور دانشگاهها، ارسال نامه از طریق فکس و حتی مطالعه مطبوعات بهصورت دیجیتالی و... را پوشش میدهد، نقش حائز اهمیتی در جلوگیری از مهاجرت به شهرها ایفا میکند. بدیهی است که دسترسی به اینترنت و شبکههای اجتماعی نیز راهگشای روستاییان برای اقامت در روستاهایشان است.
تدوین طرح قانون جامع توسعه روستایی و تشکیل سازمانی با این نام را تا چه میزان در توسعه روستاها مؤثر میدانید؟
این طرح در صورتی میتواند موفق باشد که از حالت بخشینگری خارج شده و رویکردی سیستمی داشته باشد. به عبارت دیگر تمام مؤلفهها اعم از کشاورزی، منابع طبیعی، آمایش سرزمین، ارتباطات بومی و سنتی و ارتباطات نوین و... حتی جامعه شناسی روستایی را بهصورتی توامان و یکپارچه در نظر گرفته و مورد مطالعه قرار دهد. در غیر این صورت این طرح و سازمان مانند بسیاری دیگر از طرحها و سازمانها از قدرت عملیاتی و کارکردی برخوردار نخواهد بود و در نتیجه پیشرفتی هم حاصل نخواهد شد، اما باز هم تأکید میکنم با توجه به دیدگاه مانوئل کاستلز بدون تردید ساختار تمدن جدید که توسعه روستایی نیز نمادی از آن بهشمار میرود، بر ستونهای ارتباطات و اطلاعات بنا میشود. از این رو برنامه ریزان توسعه روستایی بهطور قطع باید به متغیر تکنولوژیهای نوین ارتباطی عنایتی خاص داشته باشند.
شما بهعنوان یکی از افرادی که مدتها در جهاد کشاورزی مشغول به کار بودید، نگاه این سازمان به امر توسعه روستایی و استفاده از ارتباطات در این راستا را چطور ارزیابی میکنید؟
خوشبختانه وزارت جهاد سازندگی (قبل از ادغام) از سال ۱۳۵۹ که من هم در کمیته فرهنگی مشغول فعالیت بودم به نقش ارتباطات توجهی ویژه داشت. بهعنوان مثال هفتهنامههای "جهاد روستا" و "صالحین روستا" نخستین کانالهای ارتباطی مکتوب بودند که در همه روستاها توزیع میشد. علاوه بر آن در برنامههای رادیویی استانها جهاد سازندگی هر هفته برنامههای مخصوص به زبان محلی داشت، کتابخانههای روستایی نیز بهعنوان کانون وصل فرهنگی با جهاد تعیینکننده بود و... با ورود تلفن همراه و شبکههای اجتماعی هماکنون پیامهای ترویجی با سهولت به کشاورزان و تولیدکنندگان بخش کشاورزی ارسال میشود و در حقیقت کار بسیار راحتتر هم شده است.
فارغ از دستاندرکاران حوزه توسعه روستایی، نگاه پژوهشگران ارتباطی به این امر را چطور ارزیابی میکنید؟
بهصورت کلی بحث بسیار مفصل است، اما اگر در همان جهاد کشاورزی بخواهم بر مواردی تأکید کنم باید بگویم که بخش تحقیقات روستایی جهاد کشاورزی با انتشار فصلنامهای با همین عنوان مقالات متعدد پژوهشگران را چاپ کرده و در اختیار علاقهمندان قرار میدهد، اما روستا و توسعه روستایی تاکنون در مدار ذهن برنامهریزی کلان کشور ما قرار نداشته است و همواره بهعنوان دو عنصر جدا از یکدیگر مورد بررسی قرار گرفتهاند. از این رو نیازمند بررسیهای گسترده است و شاید در پرتو عنایت به "اقتصاد مقاومتی" شاهد رویکرد به سوی روستا و توسعه روستایی باشیم.
رساله دکترای شما "ارتباطات مشارکتی در جامعه روستایی ایران" است. کمی درباره رسالهتان توضیح دهید و بفرمایید آیا از نظر شما ارتباطات مشارکتی منجر به توسعه هم خواهد شد؟
پیش از آن که این موضوع را برای رساله انتخاب کنم، واژگان "ارتباطات مشارکتی" را در چند مقاله فارسی مشاهده کرده بودم و برای بررسی و شناخت دقیقتر به سایت فائو، یونسکو، بانک جهانی و... مراجعه کردم و با ادبیات و مبانی نظری آن آشنا شدم. پس از مراجعه به معاونت ترویج وزارت جهاد کشاورزی دریافتم که آب در کوزه و ما تشنهلبان دور جهان میگردیم. معاونت ترویج پس از پشت سر نهادن تجربیاتی نظیر فراخوان کشاورزان برای یادگیری ایدههای نو و علمی در شهرها که با عدم توفیق همراه بود، سیاستی معکوس را در پیش گرفت و اینبار کارشناسان نه بهعنوان مدرسان رسمی، بلکه بهعنوان تسهیلگر به روستاها رفتند و در باغ و مزرعه کشاورزان روستایی مدرسهای به نام "مدرسه در مزرعه" یا FFS برپا کردند. در FFS ها دانش نوین کارشناسان و دانش بومی کشاورزان و دامداران (بهطور کلی ذینفعان) در هم آمیخته میشد و از این طریق ذینفعان احساس میکردند که میتوانند در تولید دانش سهیم باشند. تسهیلگر به این مفهوم است که یک کارشناس خودش را بالاتر از بهرهبرداران نمیداند و ادعایی ندارد، بلکه بر این باور است که در مسیر ترویج ایدههای نو و تغییر در کاشت، داشت و برداشت و... باید از تجربه ذینفعان و بهرهبرداران استفاده کند و تعاملی بین دانشنوین و سنتی به وجود آورد. این اقدام در ترویج روستایی بسیار اثربخش بود، زیرا خود ذینفعان در تولید دانش سهیم بودند. من هم با تکیه بر دیدگاه و نظریات پائولوفریره، چمبرز، هابرماس و جان سرواس و نیز با عنایت به رهیافت PRCA (ارزیابی مشارکتی و ارتباطی روستایی) و سفر به هشت استان و مشاهده نزدیک عملکرد تسهیلگران در مدارس مزرعهای روستاها و پس از آن توزیع پرسشنامه در میان مدیران ترویج، تسهیلگران کارشناس و نیز تسهیلگران روستایی در استان خوزستان اثربخشی "ارتباطات مشارکتی" را در توسعه روستاها و روستاییان ثابت کردم و از این رو میشود گفت یکی از بهترین اتفاقاتی که در زمینه توسعه رخ داده استفاده از همین تسهیلگران بوده است.
در حال حاضر چه تعداد روستا در سطح کشور از طرح تسهیلگر استفاده کرده اند و چه میزان از فناوریهای ارتباطی در این زمینه استفاده میکنند؟
تا آنجا که در خاطر دارم در ۸۰۰ روستا، بهصورت پایلوت این طرح (مدرسه در مزرعه) اجرا شد. اما اینکه تا چه میزان از فناوریهای نوین ارتباطی در پیشبرد اهداف خو سود میبرند، بر من معلوم نیست؛ زیرا من سال گذشته بازنشسته شدم و از نحوه عملکرد سازمان ترویج اطلاع ندارم و باید در این راستا بررسیهای کاملی انجام گیرد و تحقیقات گستردهای صورت دهند./
دیدگاه تان را بنویسید