Iranian Agriculture News Agency

قصه پرغصه پسته ایرانی

پسته محصول بومی کشور ایران است که به همین نام در دیگر کشورها شناخته می‌شود. تا پیروزی انقلاب، کشور ما عمده‌ترین تولید‌کننده پسته در جهان بود و کشور آمریکا هم بزرگ‌ترین وارد‌کننده پسته ایران به قیمت مناسب به شمار می‌رفت. پسته تولیدی ایران و عرضه گسترده به بازار آمریکا انگیزه‌ای برای کشاورزان آمریکایی باقی نمی‌گذاشت که در این رشته فعالیت کنند. پسته خوش‌طعم و مرغوب و ارزان ایران هرساله وارد بازار آمریکا می‌شد و سرانه مصرف پسته در آمریکا برابر آمار با دیگر کشورها مقایسه‌شدنی نبود. اما این همه..

قصه پرغصه پسته ایرانی
نعمت احمدی . باغ‌دار پسته

پسته محصول بومی کشور ایران است که به همین نام در دیگر کشورها شناخته می‌شود. تا پیروزی انقلاب، کشور ما عمده‌ترین تولید‌کننده پسته در جهان بود و کشور آمریکا هم بزرگ‌ترین وارد‌کننده پسته ایران به قیمت مناسب به شمار می‌رفت. پسته تولیدی ایران و عرضه گسترده به بازار آمریکا انگیزه‌ای برای کشاورزان آمریکایی باقی نمی‌گذاشت که در این رشته فعالیت کنند. پسته خوش‌طعم و مرغوب و ارزان ایران هرساله وارد بازار آمریکا می‌شد و سرانه مصرف پسته در آمریکا برابر آمار با دیگر کشورها مقایسه‌شدنی نبود. اما این همه، مانع نمی‌شد که در آمریکا هم انگیزه تولید پسته وجود نداشته باشد؛ ظاهرا اولین‌بار یکی از کارشناسان کشاورزی همراه هیأت اصل ٤ ترومن که بعد از جنگ جهانی دوم در ایران فعالیت می‌کرد، به پسته علاقه‌مند شد و درصدد برآمد این محصول را در آمریکا گسترش دهد.

برابر آمار اتحادیه تولید‌کنندگان پسته کالیفرنیا مجموعه باغات پسته قبل از انقلاب اسلامی ایران در آمریکا درخورتوجه نبود اما در دهه ١٩٨٠ میلادی نگاه ویژه‌ای را به احداث باغات پسته مشاهده می‌کنیم. آب فراوان، خاک حاصلخیز و هوای مناسب ایالت کالیفرنیا بر سرعت احداث باغات پسته افزود و چون دانشگاه «دیویس» لس‌آنجلس مدت‌ها قبل از انقلاب، به صورت علمی روی پسته فعالیت کرده بود و گونه‌ای تلفیقی از پسته وحشی و پسته اهلی را به‌عنوان پایه انتخاب کردند -گونه‌ای که سرعت رشد آن با پسته ایران مقایسه‌کردنی نبود- همین موضوع باعث شد مدت زمان بهره‌وری پسته در آمریکا به نسبت ایران کوتاه شود. به بیان دیگر اگر سرمایه‌گذاری احداث باغ پسته در ایران به زمان هفت‌ساله و بیشتر برای ثمردهی نیاز داشت، با کار ترویجی که در دانشگاه‌های آمریکا صورت گرفته بود، این زمان به چهارسال کاهش یافت و همین موضوع سرمایه‌گذاری روی پسته را اقتصادی کرد. پس از آن به‌سرعت دره‌های حاصلخیز کالیفرنیا پذیرای کشت پسته شد. در بازه زمانی چهارساله کشاورزان کالیفرنیایی توانستند بخش عمده نیاز بازار پسته آمریکا را برآورده و سرمایه‌گذاری در بخش پسته را سودآور کنند؛ بهره کم وام بانکی، آب فراوان از سرشاخه‌های سد هوور، بازار تشنه پسته همه و همه دست‌به‌دست هم داد و در کمتر از ١٠ سال، تولید پسته آمریکا به مرحله‌ای رسید که علاوه بر تأمین نیاز داخلی بازار آمریکا، صادرات این محصول به خارج از مرزهای آمریکا در دستور کار قرار گرفت. وقوع جنگ تحمیلی در ایران و جبهه‌بندی دشمنان انقلاب علیه ایران در اروپا این فرصت را به کشاورزان آمریکایی داد تا بازار اروپا را وادار کنند سخت‌گیری بیشتری نسبت به پسته ایران اعمال کنند.
از طرفی نظارت‌نکردن دولت در ایران بر نحوه صادرات پسته این فرصت طلایی را به باغ‌داران آمریکایی داد تا مسئله بهداشت را درباره پسته ایران بهانه قرار دهند و با تأسف عملکرد غلط چند تاجر بی‌مسئولیت باعث شد به بهانه وجود قارچ افلاتوکسین -که وجود آن در خشکبار امری طبیعی است و باید کنترل شود تا میزان آن از حدّ مجاز تجاوز نکند - پسته ایران را غیربهداشتی و دارای قارچ افلاتوکسین به بازار اروپا معرفی کنند. امروز پسته ایران در عرصه رقابت بین‌المللی خصوصا در رقابت با آمریکا بدون پشتوانه است. علاوه بر تحریم دولت آمریکا به بهانه پرداخت یارانه دولتی به تولید‌کنندگان پسته در ایران، تعرفه‌ای ٣٠٠درصدی برای پسته وارداتی ایران اعمال شده است. اتحادیه تولید‌کنندگان پسته کالیفرنیا مدعی شد در دنیای رقابت قادر نیست با تولید‌کننده ایرانی به لحاظ اینکه از یارانه دولتی استفاده می‌کند، رقابت کند. این ادعا شاید در دهه ٧٠ تا اندازه‌ای پذیرفتنی بود. از زمان حذف یارانه در ایران که قرار بود ما به‌التفاوت درآمد حاصل از حذف یارانه‌ها بخشی به صورت نقدی مستقیما به مردم و بخش دیگر آن به منظور حمایت از تولید‌کننده در اختیار آنان قرار گیرد؛ بخش اول یعنی حذف یارانه‌ها کاملا اجرائی شد و بخش دوم یعنی تزریق درآمد حاصل از حذف یارانه‌ها به بخش صنعت و کشاورزی و دیگر بخش‌ها حداقل در بخش کشاورزی عملیاتی نشد. اگر روزگاری باغ‌دار ایرانی از سوخت یارانه‌ای استفاده می‌کرد و مثلا گازوئیل را لیتری ١٦٠ ریال و هر مقدار که نیاز داشت تأمین می‌کرد، امروزه با گازوئیل هزارو ٦٥٠ ریالی روبه‌روست که با تأسف با بوروکراسی حاکم بر دوایر مربوطه امکان ندارد باغ‌دار بتواند گازوئیل سهمیه‌ای به میزان نیاز و مصرف ماشین‌آلات مزرعه خود تأمین کند و مجبور است نیاز اولیه مزرعه خود را به گازوئیل از بازار آزاد و آن هم به قیمت سه‌هزارو ٥٠٠ ریال تهیه کند.
برق مصرفی با افزایش افسانه‌ای، کمر کشاورزی را شکسته است. اگر قبل از حذف یارانه‌ها فیش مصرفی برق کشاورزی که دوماهه صادر می‌شد، کمتر از صد ‌هزار تومان بود، امروزه فیش برق مصرفی یک‌ماهه و با اعداد نجومی بالای دو ‌میلیون تومان صادر می‌شود.
متأسفانه در بخش ماشین‌آلات کشاورزی با تولیداتی روبه‌رو هستیم که لیسانس قبل از انقلاب را دارند و همان خط تولید ادامه دارد، با این تفاوت که قیمت‌ها در واقع افسانه‌ای شده‌اند. اگر روزگاری نه چندان دور با حدود سه‌ میلیون تومان می‌شد تراکتوری ساخت داخل را خریداری کرد، امروزه چهار حلقه لاستیک همان تراکتور ساخت ٢٠،٣٠ سال قبل، از این مبلغ بیشتر است. ماشین‌آلات مزارع و باغات ایران اکثرا فرسوده هستند و با توجه به هزینه بالای نگهداری و مصرف سوخت بالا توجیه اقتصادی ندارند. حمل‌ونقل قصه پرغصه‌ای است که بیشترین هزینه را بر عرضه محصولات کشاورزی به بازار به خود اختصاص داده است.
کامیونت‌هایی که برای حمل محصولات استفاده می‌شوند، متعلق به نسل قبل از انقلاب هستند. ایران که در صنعت اتومبیل‌سازی خود را صاحب تکنولوژی می‌داند -اما ما هنوز به تولید ماشین ملی به‌عنوان آرزو نگاه می‌کنیم- نتوانسته در حد همین ماشین‌های سواری تولید داخل، وانتی تولید کند که جواب‌گوی حمل‌ونقل بخش کشاورزی باشد.
صیفی‌جات جنوب کرمان که در مناسب‌ترین فصل سال وارد بازار می‌شوند، کمترین بهره را برای تولید‌کننده ندارند، زیرا هزینه حمل‌ونقل با توجه به محدودیت‌هایی که در این عرصه وجود دارد، عمده قیمت محصول را به خود اختصاص می‌دهد و کشاورز از قیمت بالای محصولات در بازار مصرف سهمی نمی‌برد. قصه پرغصه تولید محصولات کشاورزی در ایران پرآب چشم‌تر از آن است که در یک نوشته بگنجد.
در این آشفته‌بازار که عوامل مختلف به وجود آورده‌اند، پسته از مظلومیت مضاعفی رنج می‌برد که آینده تولید‌کنندگان پسته سرگردان‌تر از امروز است؛ صنعتی که بیش از دو ‌میلیارد دلار ارزآوری دارد؛ صنعتی که بیش از ٥٠٠‌ هزار هکتار باغ را در رزومه خود دارد که حداقل در کشور خشک ایران کاربرد جنگل‌های خدادادی را دارد. باید مسئولان، دست‌اندرکاران، سیاسیون، اقتصادیون خلاصه همه‌وهمه به‌عنوان عضوی کوچک از خانواده قدیمی و پراولاد پسته که چندین استان کشور را زیرمجموعه خود دارد و هرساله با تولیدی بیش از دو میلیارد دلار ارز می‌تواند به کمک اقتصاد بدون نفت بیاید، هشدار داده شود مانند فرزندان نااهل ثروت پدری را در معرض نابودی قرار ندهند. پسته، بیمار روبه‌موتی است که عملکرد مسئولان او را در بستر مرگ نشانده است. آیا می‌دانید قبل از آنکه در اسفندماه سال ١٣٩١ معاون‌اول دولت احمدی‌نژاد، ناباورانه تصمیم به ممنوعیت صادرات پسته گرفت، باعث جشن پسته‌کاران آمریکایی شد. پسته در بازار جهانی هر کیلو ١٢/٥ دلار قیمت‌گذاری می‌شد و امروزه بعد از پنج سال از آن تصمیم نابخردانه که نفرین ‌هزاران تولید‌کننده پسته را پشت‌سر تصمیم‌سازان آن دارد، کمتر از هشت دلار قیمت‌گذاری می‌شود. حال اینکه هزینه‌های تولید در این پنج سال به‌ویژه در بخش سوخت و حمل‌ونقل ده‌ها برابر شده است. ختم کلام اینکه وزیر محترم کشاورزی خود پسته‌کار است و اتفاقا پسته‌کاری نمونه، زخم وارده بر پیکر باغ‌داران پسته را باید ببیند؛ زخمی که امثال من با گوشت و پوست و استخوان خود حس کرده‌ایم. برای خدا هم که شده به داد پسته ایران برسید.

منبع:شرق

انتهای پیام

دیدگاه تان را بنویسید