هنگام وزیدن توفان است!
علیرضا صفاخو
آیا "توفان شیر" در ایران هم وزیدن خواهد گرفت!؟ آیا تجربه موفق و 40 سال پیش هندوستان در رشد تولیدات شیر کشورش از 24 میلیون تن به 100 میلیون تن، که منجر به تعیین عنوان "توفان شیر" به فعالیتهای دستاندرکاران شیر در کشور 72 ملت شد، شامل حال ایران امروز ما نیز خواهد شد؟ آیا مصرف سرانه شیر و فرآوردههای آن در ایرانی با مخاطره بالای ناشی از کمبود کلسیم که در سالهای آینده باعث زمینگیری و خانهنشینی دهها هزار کهنسال بهعنوان نیروهای انسانی تربیت یافته و سرمایه اجتماعی خانوارهای ایرانی خواهد شد، نه به اندازه اروپا، اما دست کم به دو برابر میزان کنونی خواهد رسید!؟ آیا نظام اقتصادی و اجتماعی ایران به درک درستی از عمق فاجعه در حال وقوع، اما با صدای خاموش غول هفتسر "پوکی استخوان" و همچنین سایر بیماریهای ناشی از سوءتغذیه در ایران مانند پدیده سالمندی و نیاز گسترده به خانه سالمندان که رقم قابل توجهی خواهد بود میرسد، یا همچنان ترجیح میدهد با نسخه سوخته پیشگیری از نگرانی در افکار عمومی بر بحران انسانی و اجتماعی و اقتصادی ناشی از سهلانگاری نسل امروز مدیران دولتی، تشکلها، شرکتها، پزشکان، کارشناسان تغذیه، روزنامهنگاران و... سرپوش بگذارد!؟ نسلی که از ایجاد یک تشکل رایج و مرسوم به نام "خانه شیر" برای یکپارچهسازی اهداف و برنامههای سازندگی صنعت شیر ایران از مرحله دامداری تا فرآوری و عرضه به بازار عاجز مانده است و منیتها تا امروز نگذاشته است، حتی فونداسیون این خانه رویایی پایهگذاری شود، چه برسد که سقفی برای قرار گرفتن بالای سر دلسوزان نسل امروز و آینده برافراشته شود! نگارنده حسب قریب به دو دهه روزنامهنگاری تخصصی در حوزه کشاورزی و بهطور ویژه صنعت دامپروری و شیر، به این باور دست یازیده است که اگرچه اقداماتی نظیر ایجاد خانه شیر یا طرح قریبالوقوع تأسیس صندوق حمایت از صنعت شیر، امری نه نیکو، بلکه واجب است؛ اما بیش از همه لزوم ارجحیت هماندیشی و باور کار تیمی بر منافع زودگذر صنفی و سهمخواهیهای تشکلی ارجیحت دارد. کمااینکه چه بسیار خبرنگاران حوزه کشاورزی، بهداشت و تغذیه ضبط صوتهای خود را رو به دهان منتقدان وضع وخیم مصرف پایین شیر در ایران گرفتهاند یا در خبرگزاریها، روزنامهها و سایتها و شبکههای اجتماعی از درگیریهای کلیشهای دامداران و صنایع لبنی بر سر تخصیص یارانههای حمایتی دولتی نوشتهاند و بازنشر دادهاند، اما تا امروز تنها اتفاق مهم افزایش محسوس مصرف سرانه دوغ در ایران بوده است که آن هم مرهون یک ابتکار عمل هوشمندانه تصویری در قیاس خواص داشته دوغ و نداشته نوشابه است!
لذا ضمن ابراز خرسندی از ایجاد صندوق شیر که حسبالامر دولت در جلسه ۳۰ خردادماه ۱۳۹۵ پیرو پیشنهاد مشترک سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور و وزارت جهاد کشاورزی و به استناد اصل 138 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در شرف شکلگیری است، باید این نکته را نادیده نگرفت که استفاده از مدیری مجرب و در عین حال کوشا که شبهه سالهای گذشته در اداره صندوقهای حمایتی از سوی بازنشستگان دولتی را به اذهان متبادر نکند، امری است که ضرورت دوچندان جهت جلب اعتماد تمام صنوف این حوزه را اجتنابناپذیر میسازد.
در واقع این بار باید از مدیرانی کارآمد به لحاظ داشتن گویش مسلط تخصصی توام با زبان قابل درک عامه، روابط عمومی مؤثر و نه تحت تأثیر، جسور و خلاق که به معنای واقعی کلمه شیفته ارتقای مصرف سرانه شیر و فرآوردههای آن در سفره نحیف ایرانیان باشد، بهره گرفت. مدیرانی که تنها به شیر و ارتقای مصرف سرانه آن باور داشته باشند و نفع این صنعت را در رشد کمی و کیفی نظام دامپروری و صنایع فرآوریکننده در قالب یک زنجیره واحد ببینند، نه شعارهای پوپولیستی گذشته که جز با اهرم تحمیل قیمت فروش مشخص به بازار و اعطای یارانههای غیرشفاف و موردی، هیچ خیری دست کم به اندازه هزینه اختصاص یافته برای آن به ارمغان نیاورده است.
با نگاهی به اهداف متعالی مصوبه دولت یازدهم در مورد صندوق در دست تأسیس شیر، میتوان گفت اختصاص یارانه به این صندوق از سوی دولت و در عین حال مشارکت دامداران و صنایع لبنی در توسعه سرمایههای این صندوق با اتفاقهایی مانند تسهیل در تأمین نهادهها، اصلاح نژاد و بهکارگیری دامهای با بازدهی بالا، استفاده از شیوههای نوین و کاهش هزینه تولید و افزایش دانش نیروی انسانی، بهبود مدیریت واحدهای تولیدی و گسترش قراردادهای بین صنایع لبنی با واحدهای تولید شیرخام؛ بازسازی، نوسازی و اصلاح ساختار دامداریها و صنایع لبنی، ساماندهی مراکز جمعآوری بهداشتی شیر، رعایت اصول کیفی و بهداشتی در تولید فرآوردهها و ساماندهی تشکلهای ذیربط؛ فرهنگسازی و افزایش تقاضا برای مصرف شیر از طریق تبلیغ و ترویج مصرف شیر با استفاده از ظرفیت رسانههای عمومی و اجرای طرح توزیع شیر رایگان و طرحهای مشابه برای گروههای هدف؛ استقرار نظام قیمتگذاری مبتنی بر کیفیت و تدوین سیاست تجاری بلندمدت با رویکرد حمایت از تولید داخلی و توسعه صادرات محصولات لبنی و... اتفاقی مشابه "توفان شیر" هندوستان را در ایران نیز رقم زند، مشروط بر آن که در انتصاب هیأتمدیره بهویژه مدیرعامل این صندوق، کمال خوشسلیقگی به عمل آید و منیتهای صنفی، مانع انتخاب گزینه اصلح از خیرالموجودین که سابقه مدبرانه در رفع و رجوع مشکلات هر دو صنف را داشته باشد، نگردد. گزینههایی که در زمانه مصرف سرانه پایینتر شیر، با استفاده از قوه خلاقه و چیدن تیمهایی شیفته سلامت مردم در حوزه فرهنگسازی، نظیر آنچه کارشناس و مدیر با سابقه صنعت شیر کشور، حسین چمنی در بخش لبنیات به عهده داشته است، گامهای خوبی را با وجود اختیارات محدود در نظام کلان تصمیمسازی و تصمیمگیری برداشتند.
البته اینکه نگارنده بر نام حسین چمنی صحه میگذارد، نه بهدلیل باور شخصی به دانش و ارادت او به صنعت شیر، بلکه اعترافی است که دامداران منصف و آگاه و حتی مدیران صنایع لبنی رقیب شرکت محل خدمت این گزینه جهادی، همواره به آن اذعان داشته و دارند. کارشناس - مدیری که دارای اشراف اطلاعاتی و حوصله بسیار در امر فرهنگسازی بوده و هست و اگرچه در چند سال صدارت دولت احمدینژاد، در اوج کجسلیقگی، مغضوب دولتهای دهم و نهم بود؛ اما در کمال باور به دولتهای اصلاحات و اعتدال نیز، منافع صنعت شیر را در امتداد همان منافع دولت حاکم به شکل واقعبینانه و نه تعارفی و فرمایشی پیگیری کرده است. مدیری که در هنگامه استقرارش در صنایع شیر ایران، منافع بنگاه اقتصادی "پگاه" را نیز در نفع دراز مدت دامداران و سایر برندهای صنایع لبنی میدید. مدیری که بیش از اینکه نیاز به دفاع رسانهای داشته باشد، نیاز به درک سوابق موفق دوران مدیریت خود در صنعت شیر کشور دارد.
با این شرایط، دور از انتظار نخواهد بود که صنعت شیر ایران به معنای واقعی کلمه، دچار دگرگونی در تمام حوزهها شود و "توفان شیر" به سفره تمام خانوارهای ایرانی سر بکشد./
S-950611-01
دیدگاه تان را بنویسید