Iranian Agriculture News Agency

از سوی موسسه پژوهش های برنامه‌ریزی و اقتصاد کشاورزی اعلام شد:

بررسی وضعیت منابع آب کشاورزی در جهان + متن کامل

موسسه پژوهش‌های برنامه‌ریزی و اقتصاد کشاورزی در پژوهشی در مورد بررسی وضعیت منابع آب کشاورزی در جهان اعلام کرد: چرخه آب در کره‌ زمین حجم نسبتاً ثابتی دارد، برآورد می‌شود این حجم حدود 486 میلیارد کیلومتر مکعب باشد.

بررسی وضعیت منابع آب کشاورزی در جهان + متن کامل



به 'گزارش ایانا از موسسه پژوهش های برنامه‌ریزی و اقتصاد کشاورزی و توسعه روستایی، وضعیت منابع آب در ایران و جهان در قالب یک طرح تحقیقاتی منتشر شد. طرحی که با هدف تبیین وضعیت موجود منابع آب در جهان و سهمی که نصیب هر منطقه یا کشور شده است، مورد مطالعه قرار گرفته است:

تولید مواد خوراکی و تأمین غذا، به وجود آب وابستگی دارد. امروزه؛ تکنولوژی تولید کشاورزی بدون خاک ابداع شده است، اما تولید بدون آب، دور از انتظار است. تأمین غذا با اتکاء به منابع داخلی هر کشور ضرورتاً به میزان آب موجود و در دسترس آن کشور وابسته است، زیرا تجارت مستقیم آب امری مرسوم برای تولید کشاورزی نیست.

آب، به جز نقش حیاتی که در تداوم زندگی هر فرد دارد، دارای نقش‌های گسترده‌ی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در جوامع می‌باشد. در تولید تمام کالاهای مورد نیاز انسان می‌توان رد پای آب را دید، برای تولید انواع محصولات صنعتی و خدماتی در مراحل مختلف، آب مورد نیاز است.

نقش آب در تولید غذا، بی‌بدیل است و تأمین امنیت غذایی به دارایی منابع آب هر کشور وابسته است. با توجه به درهم تنیدگی امنیت غذایی و میزان منابع آب در هر کشور و منطقه، میزان آب برداشتی و نسبت آن با تجدید منابع در هر کشور، مشخص کننده‌ی درجه‌ی امنیت غذایی آن کشور یا منطقه است و ریسک تأمین غذا را برای آن کشور روشن می‌کند.

از آنجا که چرخه‌ی آب در جهان یک چرخه بسته است و میزان مشخصی دارد، عدم تعادل در برخورداری از منابع آب با میزان تقاضای غذا در هر منطقه می‌تواند بر عرضه و تقاضای غذا در جهان مؤثر بوده و صحنه‌ی رقابتی را فراهم آورد که بیشتر کشورهای جهان در آن ایفای نقش می‌نمایند.

تقاضای بیشتر مواد غذایی از سوی کشورهایی که واردکننده‌ی این مواد هستند، موجب تغییر قیمت‌های نسبی این مواد در بازار جهانی شده و بر اقتصاد این کشورها تأثیر خواهد گذاشت. افزایش تقاضا و به دنبال آن افزایش تولید و صادرات، بر منابع آب کشورهایی که صادرکننده‌ی مواد غذایی هستند، فشار خواهد آورد و مشکلات محیط زیستی و کاهش کمیت و کیفیت آب مناسب برای تولید مواد غذایی در این کشورها را در پی خواهد داشت. بنابراین، مسأله آب با امنیت غذایی تمام کشورها گره خورده است و از این لحاظ همه مناطق و کشورها به گونه‌ای در حلقه های زنجیری قرار می‌گیرند که ضعیف یا قوی به هم متصل هستند و کمتر می‌توانند خود را از این ارتباط مستثنی کنند.

هدف از این مطالعه تبیین وضعیت موجود منابع آب در جهان و سهمی است که نصیب هر منطقه یا کشور شده است، با تبیین چگونگی توزیع آب در جهان می‌توان به پتانسیل افزایش تولید در هر منطقه پی برده و امکان پاسخ به تقاضای رو به افزایش غذا را در هر منطقه سنجید و در نتیجه به بخشی از ریسک‌های امنیت غذایی در عرصه جهانی پی برده و تصمیم‌های مدیریتی مناسبی به منظور روبه‌رو شدن با شرایط آینده اتخاذ نمود. در این راستا پرسش‌هایی باید پاسخ داده شود که به درک موقعیت کشورها در زنجیره‌ی امنیت غذایی جهان از منظر منابع آب کمک کند.

ـ چه میزان آب تجدیدپذیر در جهان وجود دارد و توزیع آن چگونه است؟‌

ـ برداشت از منابع آب به چه میزان است؟

ـ مصرف آب در بخش کشاورزی به چه میزان است؟

ـ تعادل میزان منابع آب و نیاز به غذا در هر منطقه از جهان چگونه است؟

برای پاسخگویی به پرسش‌های بالا، منابع آماری سازمان بین‌المللی بررسی و مورد استفاده قرار گرفته است. در این بررسی، آب مورد استفاده در کشاورزی از منظر عامل تولید غذا مورد توجه قرار گرفته است. ابتدا میزان بهره‌مندی از موهبت الهی آب در هر منطقه جغرافیایی جهان بر حسب جمعیت که در واقع نیاز انسانی آب را مشخص می‌کند بررسی و آمار آن ارائه شده است، سپس میزان برداشت و تعادل میان برداشت و تجدیدپذیری آب ملاحظه شده است و در آخر به جمع‌بندی و نتیجه‌گیری پرداخته شده است.

1ـ منابع آب در جهان و ایران

چرخه آب در کره‌ی زمین حجم نسبتاً ثابتی دارد. برآورد می‌شود این حجم حدود 486 میلیارد کیلومترمکعب باشد. این چرخه در شکل شماره(1) ملاحظه می‌شود.

آب حاصل از این چرخه، خارج از آب‌های آزاد اقیانوس و دریاها تحت عنوان «آب شیرین (به زبان فارسی)» و «آب تازه (به زبان انگلیسی) (fresh water)»، مصطلح می‌باشد. این نوع آب مورد استفاده در کشاورزی، صنعت و آب آشامیدنی در سکونتگاه‌ها است، آب حاصل از بارندگی در سطح زمین عامل جاری شدن رودخانه‌ها و منبع تغذیه‌ی آب زیرزمینی است که با ایجاد سازه‌هایی نظیر سد، کانال، چاه و قنات قابلیت بهره‌برداری پیدا می‌کنند. تجدیدپذیری منابع آب در هر منطقه معمولاً بر پایه‌ی میزان چرخه آب محاسبه می‌شود و غالباً متوسط جریان سالانه آب رودخانه‌ها و آب زیرزمینی در یک دوره‌ی بلندمدت مثلاً ده ساله است. از آنجا که توزیع بارش در مناطق مختلف جهان یکسان و یکنواخت نیست، در نتیجه طیفی از مناطق خشک و مرطوب با درجات متفاوت به وجود می‌آیند. سکونت‌گاه‌های انسانی معمولاً براساس وجود منابع آب در مناطق مختلف و در زمان گذشته شکل گرفته است. در زمان گذشته، جمعیت کمتر و امکان جابجایی در صورت بروز مشکل موجب می‌شد مشکل کم‌آبی در اندازه‌های کوچک‌تر مطرح شود و در صورت حاد شدن شرایط و کم‌آبی، معمولاً مهاجرت صورت می‌گرفت و جمعیت جابجا می‌شد، اما امروزه تغییرات آب و هوایی و به دنبال آن تغییر توزیع بارش و کمبود آب در برخی مناطق باید این مشکل به گونه‌ای دیگر و در چارچوب مرزهای محدودکننده‌ی سیاسی حل شود.

ساختار بهره‌برداری آب در هر منطقه، به میزان فراهمی آب و دسترسی به آن به وجود منابع و امکانات بهره‌برداری و کارآمدی تکنولوژیک در آن منطقه وابسته است. همانطور که در جداول(1) ملاحظه می‌شود توزیع مقدار سرانه آب تجدیدپذیر در مناطق بسیار نامتوازن است. هر یک از مناطق یا کشورها، در درون سرزمین خود نیز با توزیع ناهمگونی از فراهمی و دسترسی آب مواجهند. مثلاً آفریقا با داشتن 5195 متر مکعب آب سرانه تجدیدپذیر در سال، دارای صحرای بزرگی است که این قاره را به دو نیم تقسیم می‌کند کشورهای مصر، لیبی، الجزایر، تونس و مراکش که در قسمت شمالی صحرا واقع شده‌اند تنها می‌توانند به 1146 مترمکعب سرانه آب تجدیدشده در سال دسترسی داشته باشند و کشورهایی که زیر صحرا واقع شده‌اند، با سرانه 6147 مترمکعب آب، علی‌رغم فراهمی آب؛ اغلب به دلایل عدم تأمین امکانات فنی و ساختارهای نامناسب و بی‌ثبات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی قادر به بهره‌برداری مناسب از آن نیستند.

در شمال آمریکا مناطق وسیعی پوشیده از یخ است و قابلیت سکونت و کشاورزی ندارد، لذا برای بهره‌برداری از منابع فراوان آب موجود، نیاز به انتقال آن با توجیه مناسب اقتصادی و محیط زیستی است. در آمریکای جنوبی نیز معمولاً در مناطقی آب در دسترس قرار می‌گیرد که زمین‌ها پوشیده از جنگل هستند و یا مناطق حفاظت شده می‌باشند. خاورمیانه و به ویژه کشورهای عربی از مناطق مواجه با کمبود آب است، این منطقه از مناطق گرم نیم‌کره‌ی شمالی است و تبخیر در آن شدت بالایی دارد و نیاز آبی آن نسبتاً بیشتر است.

سرانه اب در کشورهای عربی ۱۱۷۵ متر مکعب

کشورهای عربی با سرانه 1175 مترمکعب آب کمترین منابع آبی را دراختیار دارند، در حالی که همین مقدار دارای توزیع یکنواختی در این کشورها نیست، می‌توان به موریتانی، عراق و سوریه که سرانه فراهمی سالانه آب در این کشورها بالای 2500 مترمکعب است اشاره کرد و در مقابل کشورهای حاشیه خلیج فارس هستند که این رقم برای آنها زیر 100 است.

جمعیت کشورهای عربی (21 کشور) در حدود 371 میلیون نفر در سال 2013 برآورد می‌شود که به طور متوسط دارای رشد 2.5 درصد در سال می‌باشد و پیش‌بینی می‌شود در سال 2050 از 600 میلیون نفر فراتر رود. افزایش بیش از 200 میلیون نفری جمعیت این کشورها به معنی افزایش تقاضای مشتقه برای آب از سایر نقاط دنیا است.

آمریکای جنوبی،‌ شمال اروپا، روسیه و اقیانوسیه مناطقی هستند که بیشترین سرانه منابع آب تجدیدپذیر را دراختیار دارند. آب و هوای نامساعد و دوری از بازار و حفظ محیط زیست از جمله دلایلی هستند که از نظر فنی، اقتصادی و مدیریتی، موجب عدم استفاده از زمین و آب موجود برای تولید غذا در این مناطق می‌شوند.

جنوب آسیا؛ براساس ملل، شامل کشورهای حوزه اقیانوس هند می‌باشد که؛ هند، پاکستان، بنگلادش، افغانستان و ایران از مهمترین آنها می‌باشند. برخی نهادهای بین‌المللی از جمله بانک جهانی، ایران را جزو این رده از کشورها نمی‌دانند (در این گزارش مبنا تقسیم‌بندی جغرافیایی سازمان ملل متحد است). در هر حال این کشورها حدود 1.7 میلیارد نفر جمعیت جهان را در خود جای داده‌اند؛ یعنی 23 درصد جمعیت جهان در این کشورها ساکن هستند.

رشد متوسط سالانه جمعیت در هند 1.3 درصد، پاکستان 1.7 درصد، بنگلادش 1.2 درصد و ایران 1.1 درصد می‌باشد. با عنایت به رشد جمعیت این منطقه و با فرض ثبات سایر شرایط، منابع آب سرانه‌ی در دسترس فعلی که 2450 مترمکعب در سال است رو به کاهش می‌باشد.

جنوب شرقی آسیا، شامل کشورهای اندونزی، تایلند، برمه، فیلیپین، کامبوج و ویتنام و چند کشور کوچک دیگر می‌باشد. جمعیت این کشورها در سال 2013 نزدیک به 620 میلیون نفر بوده است. اندونزی پرجمعیت‌ترین کشور اسلامی و این منطقه است با جمعیتی معادل 250 میلیون نفر، دارای رشد متوسط سالانه جمعیت 1.2 درصد، ویتنام 1.1 درصد، تایلند 0.3 درصد فیلیپین 1.7 و برمه 0.8 درصد.

منابع سرانه آب شیرین این منطقه به میزان 10464 مترمکعب در سال بوده و بیشتر از سایر مناطق آسیا است. آب و هوای نامساعد و توفان در بسیاری از جزیره‌های این منطقه و ضعف زیرساخت‌های فیزیکی و اقتصادی در برخی از کشورهای منطقه عامل بازدارنده برای بهره‌برداری از منابع آب برای تولید غذا است. مهمترین کانون‌های جمعیتی این منطقه اندونزی و فیلیپین است که به ترتیب 8179 و 4953 مترمکعب سرانه آب تجدیدپذیر در سال دارند.

* منابع آب شرق آسیا ۲۱۲۶ متر مکعب

شرق آسیا شامل کشورهای چین، کره، مغولستان و ژاپن است. جمعیت این کشورها در حدود 1.59میلیارد نفر در سال 2013 برآورد شده است. رشد جمعیت در کشورهای این منطقه (به جز ژاپن) مثبت است. و سرانه منابع آب تجدیدپذیر 2126 مترمکعب در سال است. بیش از نیمی از جمعیت جهان در سه منطقه آسیایی فوق زندگی می‌کنند.

غرب اروپا شامل کشورهای آلمان، فرانسه، بلژیک، اتریش، هلند، سویس و لوکزامبورگ است. در میان این کشورها اتریش با 9180 متر مکعب سرانه آب تجدیدپذیر و آلمان با 1860 متر مکعب به ترتیب به طور نسبی بیشترین و کمترین منابع آبی منطقه را در اختیار دارند.

ایران در یکی از مناطق خشک جهان واقع شده است سرانه آب تجدیدپذیر 1814 متر مکعب در سال است. این مقدار آب، از نیاز آبی یک هکتار کشت بسیاری از محصولات کشاورزی در ایران کمتر است. نرخ رشد جمعیت کشور 1.1 درصد برآورد می‌شود به این ترتیب سرانه آب مورد اشاره روندی کاهنده خواهد داشت.

قاره آسیا به طور نسبی در بدترین وضعیت از نظر نسبت روان آب به جمعیت می‌باشد. هرگونه تغییر در تقاضای مواد غذایی و منابع آب قاره یا کشورهای پر جمعیت آن نظیر چین، هند و اندونزی و ... قطعاً امنیت غذایی سایر کشورها را دستخوش تغییر خواهد کرد.

2- برداشت از منابع آب جهان

برداشت از منابع آب برای تولید غذا امری بدیهی است و به طور منطقی مصرف آب برای غذا بر مصرف آن در سایر امور مرجع است. برقراری امنیت غذایی پایدار برای هر کشور ایجاب می‌کند، 1- برداشت آب به منظور تولید غذا، بر مصرف آن در سایر بخش‌ها تقدم داشته باشد، 2- حداکثر کارایی در به کارگیری آب در تولید غذا صورت گیرد.

شرایط اقلیمی متفاوت در مناطق مختلف کره زمین و فراهمی و میزان دسترسی به آب مهمترین عامل مؤثر بر میزان برداشت و مصرف آن است. علاوه بر شرایط اقلیمی، عوامل دیگری از جمله سطح تکنولوژی، الگوی کشت، تراکم جمعیت، مسایل اقتصادی و خصوصیات اجتماعی و فرهنگی بر کمیت و کیفیت برداشت آب از منابع طبیعی مؤثر است.

بر خلاف قسمت پیشین که استعدادهای طبیعی در فراهمی و به دسترسی به آب بررسی شد و قیاس بین مناطق به سادگی امکانپذیر بود. در مورد برداشت آب، بدون توجه به عوامل مؤثر فوق، امکان مقایسه مناطق وجود ندارد به عبارت دیگر اگر بخواهیم کارآمدی نظام آب هر کشور را با کشور مقایسه کنیم نیاز به اطلاعات جامع از وضعیت اقلیمی، جمعیتی و الگوهای مصرف و تولید و استراتژی‌های کشور در زمینه غذا، کشاورزی، محیط زییست و اقتصاد و تجارت خارجی داریم.

برداشت از منابع آب بر حسب نوع منبع، می‌تواند از زیرزمین، رودخانه‌ها، دریاچه‌ها و آبگیرها باشد یا به صورت مستقیم از نزولات آسمان صورت گیرد. در متون بین‌المللی به منابع زیرزمین و روزمینی آب آبی و به آب باران (مستقیم) آب سبز اطلاق می‌شود. آمارهای مورد استفاده در این قسمت از سایت آکوا استند مرجع آماری فائو می‌باشد.

سایت آماری مذکور آمار برداشت آب را بر اساس نوع مصرف (بخش‌های اقتصادی و خدمات شهری) و نوع منبع ارایه می‌کند. اما برداشت مستقیم آب باران (آب سبز) را ارایه نمی‌دهد. آخرین دوره‌ زمانی که آمار آن برای تقریباً تمام کشورها و مناطق در سایت آماری مذکور ارایه شده است سال‌های 1998-2002 است، در سال‌های متأخر آمارها کامل نیستند و برای تعداد کمتری از کشورها وجود دارند.

3- قاره آب قاره آفریقا

این قاره به داشتن سرانه 5195 مترمکعب منابع آب تجدید پذیر در سال‌ تنها 191.1 مترمکعب سرانه برداشت دارد یعنی تقریباً 3.7 درصد از آب تجدیدپذیر این قاره برداشت می‌شود. جمعیت این قاره در سال 2012 نزدیک به 1.1 میلیارد نفر بود که با نرخ 2.5 رصد در حال افزایش است و توزیع جمعیت و منابع آب به شدت در میان کشورهای این قاره نامتوازن است. امکان بررسی تفضیلی وضعیت آب تمام 54 (یا 56) کشور این قاره به دلیل پراکندگی و یا فقدان برخی آمارهای مورد نیاز وجود دارد لذا در اینجا شمال آفریقا و چند کشور پرجمعیت قاره مورد بررسی قرار گرفته است.

سرانه برداشت از منابع آب در کشورهای شمال آفریقا نشان می‌دهد، این شش کشور 20 درصد جمعیت قاره آفریقا را در خود جای داده‌اند، کمبود آب مهمترین مشکل کشاوری و تأمین غذا از محل منابع داخلی است و تمام این کشورها وارد کننده عمده محصولات غذایی هستند به طوریکه در زمینه غلات، شکر و روغن که عمده‌ترین انرژی غذایی است بعضاً تا 90 درصد وابسته به واردات می‌باشد.

همانطور که در ستون دوم جدول ملاحظه می‌شود، مصر بیشترین برداشت سرانه آب را دارد در حالیکه این کشور از منابع آب سبز بی‌بهره است. در ستون سوم سرانه ارزش تولیدات کشاورزی برای هر کشور آمده است که در کنار برداشت سرانه آب نمایه‌ای از کارآمدی کشاورزی در هر کشور است. مصر در ازاء هر نفر شهروند خود 864 مترمکعب آّ صرف کشاورزی می‌کند در حالی که 296 دلار ارزش افزوده ایجاد می‌کند، یعنی برای هر دلار ارزش افزوده بخش کشاورزی 3.3 متر مکعب آب، در مقابل تونس در ازاء هر دلار ارزش افزوده در بخش‌ کشاورزی تنها 0.8 مترمکعب آب برداشت می‌شود. این تفاوت‌ها، پیامد شرایط اقلیمی و برخورداری از میزان بارندگی بیشتر از یک سو و استراتژی‌ها و شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی متفاوت از سوی دیگر می‌باشد.

جمعیت شمال آفریقا با نرخ نزدیک به دو درصد در سال در حال افزایش است. دو کشور لیبی و الجزایر صادر کننده نفت می‌باشند و با اتکاء به همین درآمد قادر به واردات مواد غذایی هستند، در سال 2011 این شش کشور 38.7 میلیون تن غلات وارد کرده‌اند، با عنایت به منابع آب تجدیدپذیر این منطقه (1146 متر مکعب در سال)‌ و رشد جمعیت، واردات محصولات خوراکی این کشورها افزایش خواهئد یافت. هم اکنون مصر پر جمعیت‌ترین کشور عربی 97 درصد از منابع آب تجدیدپذیر را برداشت می‌کند. مراکش با برداشت 43 درصدی کمترین نسبت برداشت در این منطقه را دارد.

وضعیت برداشت آب در قاره آفریقا و شش کشور پر جمعیت این قاره نمایش می‌دهد، این کشورها در مجموع 46 درصد جمعیت قاره آفریقا را در خود جای داده‌اند. در مقایسه با کشورهای شمال آفریقا برداشت سرانه آب در این کشورها عموماً‌ کمتر از شمال آفریقا است سهم آب کشاورزی از کل برداشت نیز بسیار متفاوت است از 12 تا 97 درصد همانطور که ملاحظه می‌شود تولید انرژی غذایی در ازاء برداشت یک متر مکعب آب کشاورزی در برخی از آنها بسیار بالاست. اوگاندا در مقایسه با کل قاره آفریقا در مقابل برداشت یک متر مکعب آب 25 برابر بیشتر انرژی تولید می‌کند میزان بارندگی در این کشور 750 تا 1500 میلیمتر است و تنها 17 درصد از زمین‌های کشاورزی تا حدی برابر آبیاری تجهیز شده‌اند.

* میزان بارندگی مهمترین و مؤثرترین پارامتر در بازدهی آب برای تولید غذا

شاخص میزان بارندگی مهمترین و مؤثرترین پارامتر در بازدهی آب برای تولید غذا است. کشورهای توسعه یافته منطقه، کمترین نسبت برداشت آب برای کشاورزی دارند، می‌توان در این زمینه به کشورهای جمهوری دموکراتیک کنگو، کنیا و اوگاندا اشاره کرد. برداشت سالانه کنگو از منابع آب تجدیدپذیر تنها 5% درصد است.

اطلاعات مربوط به کالری روزانه از محل تولید داخلی، از ترازنامه غذایی هر کشور که در سایت آماری سازمان فائو ارائه شده است، استخراج شده و آمار برداشت آب از اکوااستند، سپس میزان کالری تولیدی در ازاء یک متر آب کشاورزی محاسبه شده است. این رقم کارآمدی طبیعی کشاورزی و تأثیر وجود بارندگی زیاد در برخی کشورها را به خوبی نشان می‌دهد. علیرغم وجود منابع طبیعی کافی در بسیاری از کشورهای زیر صحرای ‌آفریقا و از جمله کشورهای پرجمعیت منتخب، اکثر این کشورها واردکننده مواد غذایی به ویژه غلات می‌باشند و با توجه به رشد جمعیت این کشورها در صورت عدم ساماندهی و سرمایه‌گذاری، مقدار واردات آنها افزایش خواهد یافت. تولید کشاورزی در این کشورها نیاز به سرمایه‌گذاری زیربنایی و برخورداری از ثبات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی دارد اما در حال حاضر چشم‌انداز روشنی برای این کشورها وجود ندارد.

4- منابع آب در آسیا و اقیانوسیه

وضعیت برداشت آب کشورهای مهم آسیایی و ایران را نشان می‌دهد، این کشورها بیش از 3 میلیارد نفر از جمعیت جهان را در خود جای داده‌اند. همانطور که ملاحظه می‌شود؛‌ کشورهای پرجمعیت به طور نسبی برداشت سرانه کمتری دارند که نشان دهنده کمبود نسبی منابع آب یا سایر منابع تولید کشاورزی به ویژه زمین، در این کشورهاست.

استرالیا به منابع فراوان و جمعیت نسبتاً کمتر به ازاء هر نفر 1145 مترمکعب آب برداشت می‌کند و 1161 دلار ارزش افزوده در بخش کشاورزی ایجاد می‌ نماید، در حالی که این حجم تولید تنها 2 درصد از تولید ناخالص این کشور است، تولید مواد غذایی این کشور بسیار بیشتر از نیاز روزانه شهروندانش است در سال 2011 دو سوم غلات تولیدی استرالیا صادر شده است.

نسبت برداشت آب برای کشاورزی در اکثر کشورهای آسیایی بالا می‌باشد که عمدتاً ناشی از کمی بارش و کمی آب سبز است. سرانه عرضه انرژی به تعداد جمعیت، فراوانی منابع و الگوی کشت بستگی دارد. به عنوان مثال اندونزی بزرگترین تولیدکننده روغن پالم در جهان است و از مجموع انرژی عرضه شده در این کشور 30 درصد مربوط به روغن گیاهی است در حالی که این رقم برای ایران 2 درصد است.

به همین شکل تولید انرژی در مقابل برداشت یک واحد آب، به شرایط اقلیمی، جمعیت و الگوی کشت و الگوی مصرف وابسته است. اگر با مصرف مقدار معینی آب، بازدهی برخی از انواع مواد خوراکی در واحد سطح بالاتر از بقیه محصولات کشاورزی باشد، طبیعی است که عرضه انرژی در ازاء یک واحد آب افزایش می‌یابد، به عنوان مثال الگوی عرضه انرژی غذایی در آسیا عمدتاً وابسته به غلات است و ریشه‌های نشاسته‌ای در کشورهای آسیایی از 5 درصد به زحمت تجاوز می‌کند در حالی که در آفریقا تا 30 درصد نیز می‌«سد. نکته دیگر در خصوص رابطه انرژی عرضه شده و آّ سهم فرآورده‌های حیوانی در مقایسه با سهم فرآورده‌های گیاهی است، سهم فرآورده‌های حیوانی در انرژی عرضه شده در استرالیا 32 درصد است، این رقم برای ایران 10، هند 9 و پاکستان 22 درصد است، با عنایت به مصرف بیشتر آب برای تولید یک واحد انرژی غذایی و خودکفایی کشورها دارد و می‌تواند در تناسب با منابع آب، فشار کمتری بر این منابع و ارد آورد. تجزیه و تحلیل تفصیلی الگوی تولید موضوع بحث این مقاله نیست و این موضوع می‌تواند به صورت مستقل مورد بحق قرار گیرد.

در میان کشورهای منتخب آسیایی عربستان کمترین و اندونزی بیشترین میزان بارش را دارند. بنا بر آمار فائو عربستان 9 برابر منابع آب تجدیدپذیر آب برداشت می‌کند. این وضعیت برای دیگر کشورهای عربی حاشیه خلیج‌فارس نیز صدق می‌کند و تمام آنها واردکننده خالص مواد غذایی می‌باشند. پاکستان و ایران به ترتیب با 70 و 68 درصد برداشت از جمله کشورهای مواجه با فشار بیش از حد بر منابع آب هستند.

پاکستان با 2400 کیلو کالری تولید انرژی سرانه بخشی از آن را به خارج صادر می‌کند که در نتیجه غذای کافی در اختیار مردم این کشور قرار نمی‌گیرد. در سال 2011 این کشور 36 میلیون تن غلات تولید کرده است که 7 میلیون تن آن صادر شده است. به عبارت بهتر می‌توان گفت کشور 180 میلیون نفری پاکستان با فشار بر منابع آب و گرسنه ماندن بخش بزرگی از جمعیت کشور اقدام به به صدور مواد غذایی می‌کند یا به عبارتی آب صادر می‌کند. هند نیز با شرایطی نه به شدت پاکستان وضعیتی مشابه دارد. انتظار می‌رود در سالهای آینده این دو کشور از فهرست صادرکنندگان خالص مواد غذایی خارج شوند.

در خصوص چین، هر چند این کشور صادرات محصولات غذایی دارد اما در مجموع می‌توان گفت هم اکنون واردکننده عمده مواد غذایی اصلی است و روند افزایشی در واردات دارد، به عنوان نمونه در سال 2011 این کشور 2.7 میلیون تن غلات صادر کرده است اما 12.7 میلیون تن وارد کرده است.

کل مواد غذایی صادراتی چین در این سال 42.7 میلیون تن و واردات آن 139 میلیون تن بوده است. فشار بر منابع آب چین در حال افزایش است و تقاضا برای مواد غذایی هم از نظر کمی و هم از نظر کیفی در حال بالا رفتن می‌باشد.

5- منابع آبی در قاره اروپا

قاره اروپا اقلیم‌های متفاوتی را شامل می‌شود اما به طور نسبی از منابع آب کافی برخوردار است. مجموعه کشورهای منتخب از این قاره بیشتر جمعیت و مساحت قاره را پوشش می‌دهد. همانطور که در جدول 5 ملاحظه می‌شود، کشورهایی که در منطقه جنوبی اروپا قرار دارند برداشت آب بیشتری دارند. به جز ترکیه و اسپانیا بقیه کشورها نسبت برداشت آب برای کشاورزی به کل برداشت پایینی دارند که نشان‌دهنده تأثیر دما و اقلیم است. آلمان کمترین نسبت برداشت برای کشاورزی را دارد، 82 درصد آب برداشتی این کشور در بخش صنعت صرف می‌شود، در عین حال 80 درصد ‌آب برداشت شده این کشور از محل‌ آب‌های سطحی است.

این کشور در تمامی اقلام غذایی هم صادرکننده و هم واردکننده می‌باشد که این رابطه تجاری عمدتاً با سایر کشورهای عضو اتحادیه اروپا است. کشورهای اروپایی غالباً دارای اقتصادی با محوریت صنعت و خدمات هستند و از آنجا که منابع آب کافی و اقلیم متناسب برای تولید غذا دارند و از نظر تکنولوژی و سرمایه در مضیقه نیستند معمولاً دارای مازاد عرضه انرژی غذایی برای شهروندان خود هستند. بیشترین نسبت برداشت آب نسبت به منابع تجدیدپذیر در میان کشورهای منتخب مربوط به اسپانیا است که به میزان 28.6 درصد می‌باشد در حالی که این نسبت برای کشورهای سوئد و روسیه 1.5 درصد می‌باشد. بیشترین میزان نسبت برداشت آب کشاورزی به کل برداشت، مربوط به کشورهای ترکیه و اسپانیا است که به ترتیب 75 و 64 درصد است.

رشد جمعیت کشورهای منتخب اروپا، منفی یا با نرخ مثبت بسیار پایین است، بنابراین در آینده نیز این کشورها صادر کننده‌ی مواد غذایی خواهند ماند و با توجه به افزایش تقاضا در سایر کشورها و احتمال مناسب شدن قیمت‌ها،‌به احتمال زیاد تولید کشاورزی این کشورها به منظور صادرات افزایش خواهد یافت.

منابع آبی در قاره آمریکا

قاره آمریکا با دو بخش شمالی و جنوبی در دو نیمکره زمین قرار گرفته است. قسمت شمالی شامل سه کشور بزرگ کانادا، ایالات متحده آمریکا و مکزیک می‌باشد. این سه کشور در سال 2011 نزدیک به 470 میلیون نفر جمعیت داشتند و سرزمین‌های وسیعی را شامل می‌شوند. این سرزمین‌ها شامل مناطق قطبی و منجمد تا گرمترین بیابان‌های جهان را در بر می‌‌گیرد. ایالات متحده آمریکا با برداشت 15 درصد از منابع آب تجددی‌پذیر در سال از بزرگترین تولید کننده‌های کشاورزی جهان است.

در سال 2011 این کشور 70.7 میلیون تن واردات و 178.5 میلیون تن صادرات محصولات کشاورزی داشت. همانطور که ملاحظه می‌شود در مقایسه با کشورهای صنعتی اروپا نسبت برداشت آب کشاورزی این کشور بالا است که ناشی از تفاوت‌های اقلیمی است به عبارت بهتر علی‌رغم وجود تکنولوژی بالا و توان سرمایه‌ای، بیش از 40 درصد از برداشت آب به منظور مصرف در بخش کشاورزی است در حالی که این نسبت برای آلمان 2.9 درصد بود. آمار برداشت کل آب کانادا توسط فائو ارائه نشده است، این کشور نیز یکی از صادرکنندگان کشاورزی است و نیمی از غلات تولیدی این دو کشور صادر می‌شود. برخلاف دو کشور بزرگ پیش گفته مکزیک در این قاره دارای شاخص‌های توسعه یافتگی پایین‌تری است. مکزیک برای تامین عذا وابسته به خارج است در حالی که تنها 17 درصد از منابع آب تجدیدپذیر این کشور در سال برداشت می‌شود.

در قسمت جنوبی قاره آمریکا اکثر کشورها از منابع آبی فراوان برخوردارند و به نسبت توسعه یافتگی قادر به استفاده نسبی از این منابع شده‌اند. اکثر این کشورها به طور بالقوه ظرفیت قابل توجهی برای تولید محصولات کشاورزی دارند اما در حال حاضر برخی از آنها قادر به تامین غذای کافی برای شهروندان خود از محل تولید داخل نیستند که نمونه بارز آن در جدول 6 ونزوئلا می‌باشد. مسائل توسعه نیافتگی و بعضا حفظ محیط زیست از دلایل مهم عدم خوکفایی غذایی برخی از این کشورها است. برخی از این کشورها نیز با استراتژی کشاورزی تجاری اقدام به تولید برخی محصولات برای صادرات و در مقابل واردات دیگر محصولات غذایی نمی‌نمایند از این دست می‌توان به شیلی اشاره کرد که وارد کننده‌ی غلات است، اما در سال 2011 صادرات میوه این کشور بالغ بر 3.9 میلیون تن بوده است.

نسبت برداشت سالانه از منابع تجدیدپذیر آب، شاخصی است که برای پایداری منابع و مصارف آن در نظر گرفته می‌شود. براساس گزارش‌های سازمان‌های بین‌المللی، هر منطقه یا کشوری که بیش از چهل درصد منابع تجدیدپذیر آب را در سال برداشت می‌نماید در آستانه بحران آب قرار دارد. این معیار قابلیت تعمیم به تمام مناطق ندارد زیرا همانطور که در قسمت‌های گذشت ملاحظه شد، موقعیت جغرافیایی و میزان بارش مهمترین پارامتر تاثیرگذار بر آمارهای مرتبط با آب است. کشورهایی که در عرض جغرافیایی بالا و نزدیک قطب قرار گرفته‌اند و کشورهایی که در نزدیکی خط استوا و مناطق پرباران گرمسیری قرار دارند دارای منابع فراوان آب هستند و نسبت برداشت کمتری دارند و غالبا از آب سبز استفاده می‌کنند. در حالی که کشورهای کم باران به ناچار نسبت برداشت بیشتر دارند و اغلب از منابع زیر زمینی بهره می‌برند. نسبت برداشت این کشورها در شرایطی بحرانی خواهد بود که تغذیه منبع کمتر از برداشت در طول دوره‌ی زمانی چند ساله باشد.

تنها 20 درصد از آب برداشت شده برای کشاورزی آب آبی است (از منابع روی زمین و زیرزمینی).

اگرچه آبیاری سازمان یافته سهم نسبتا کمی از آب کشاورزی دارد اما نقش مهمی در تولید غذا ایفا می‌نماید، بیش از 40 درصد از تولید کشاورزی جهان در کمتر از 20 درصد زمین‌های کشاورزی صورت می‌گیرد. در عین حال سازمان‌های بین‌المللی برآورد می‌کنند در مجموع 70 درصد آب برداشت شده در جهان برای کشاورزی صرف می‌شود و در آینده آب بیشتری برای پاسخ به تقاضا در حال افزایش غذا و انرژی نیاز است. پتانسیل افزایش سطح زیر کشت در جهان هنوز وجود دارد اما سالانه 7-5 میلیون هکتار از زمین‌های کشاورزی به دلیل شتاب در کاهش کیفیت زمین و شهرنشینی که موجب رها کردن بهره‌برداری‌های می‌گردد، از چرخه تولید خارج می‌شود، افزایش جمعیت به معنی کاهش سرانه زمین کشاورزی در جهان است که به این ترتیب باید مقدار بیشتری محصول در واحد سطح بد ست آورد و مقدار بیشتر محصول در واحد سطح به طور ضمنی به معنی مصرف بیشتر آب و فشار بیشتر بر منابع آب است.

دو سوم آب برداشتی از منابع زیرزمینی به آسیا تعلق دارد که کشورهای هند چین و پاکستان در صدر فهرست قرار دارند. نرخ برداشت از منابع زیرزمینی در طول 50 سال گذشته سه برابر شده است و با رشد سالانه 2 درصد تداوم دارد. منابع آب زیرزمینی اکنون عمده‌ترین منبع تامین آب است و نزدیک به نیمی از آب آشامیدنی انسان‌ها از آن تامین می‌شود و در حدود 43 درصد از‌ آب مصرفی موثر در آبیاری کشاورزی را شامل می‌شود.

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

میزان آب تجدیدپذیر جهان و چگونگی توزیع آن در مناطق و کشورهای مختلف بیانگر آن است که مناطق شمال آفریقا، جنوب غرب آسیا و آسیای مرکزی و تا حدی جنوب اروپا به ویژه با توجه به تعداد جمعیت، از کمترین میزان آب تجدیدپذیر برخوردارند، کشورهیا زیر صحرای آفریقا، اروپا، اقیانوسیه، آمریکای لاتین و امریکای شمالی مقدار کافی آب به منظور برداشت برای کشاورزی در اختیار دارند و در صورت تامین سایر عوامل تولید، بسیاری از آنها قادر به تولید غذای کافی برای خود و ایجاد مازاد تولید و عرضه تا حد پاسخگویی به مازاد تقاضای غذا و انرژی در سال‌های آینده هستند.

بررسی برداشت آب توسط کشورهای مختلف نشان می‌دهد که در مناطق خشک مورد اشاره در بالا، نسبت برداشت به منابع تجدیدپذیر بیشتر از سایر کشورهاست.

نسبت برداشت آب برای کشاورزی به کل برداشت، نمی‌تواند نشانگر مناسبی برای توسعه یافتگی یا توسعه نیافتگی باشد. زیرا میزان بارش موثرترین پارامتر هم بر نسبت کل برداشت و هم نسبت برداشت برای کشاورزی است.

نوع منبع آب مورد استفاده از دیگر مسایل مهم در برداشت آب است، کشورهایی که از منبع آب زیرزمینی برداشت می‌کنند جریان یکنواخت آب در اختیار دارند و می‌توانند الگوی کشت خود را با آن تنظیم کنند و محصولات دایمی کشت کنند. اما باید نسبت برداشت آنها در طول دوره‌ی زمانی چند ساله متناسب با تغذیه منبع باشد. را آنجا که کشورهای پرجمعیت چین، هند، ایالات متحده آمریکا، پاکستان و بنگلادش از مهمترین کشورهای برداشت کننده از آب زیرزمینی هستند، افزایش جمعیت این کشورها و محدودیت تولید و صادرات روبرو شوند و اگر واردکننده باشند، میزان تقاضای آنها از بازار جهانی برای محصولات کشاورزی افزایش یابد. این پنج کشور نزدیک به 40 درصد جمعیت جهان را در خود دارند.

آب و غذا نیاز حیاتی بشر هستند، تامین و استحصال و تولید آب باید با هدف تولید غذا تحلیل شوند. میان میزان منابع اب برای تولید غذا و میزان غذای مورد نیاز در حال حاضر تعادل کلی برقرار است و به طور بالقوه در آینده نیز کشورهایی که منابع کافی آب دارند می‌توانند با افزایش تولید مازاد نیاز به وجود آمده را مرتفع سازند و غذای کافی فراهم شود. دسترسی به غذا اما مساله دیگری است زیرا کشورهایی که منابع کافی برای تولید ندارند بر میزان تقاضا برای غذا در این بازار خواهند افزود و قیمت‌ها و برآیند نیروها در بازار است که تعیین کننده خواهد بود. کشورهای پرجمعیت آسیایی نظیر چین و هند با چالش‌های جدی در زمینه‌ی آب در آینده روبرو خواهد شد و فشار بیشتری را در بازار مواد غذایی بر قیمت‌ها وارد خواهد کرد و هزینه تامین کشورهای وارد کننده مواد غذایی افزایش خواهد یافت.

مدیریت صحیح مصرف آب در بخش‌های کشاورزی، صنعت و خدمات شهری در ایران مستلزم باز تعریف و آمایش جدیدی از نحوه استقرار این واحدها از یک سو و انتخاب تکنولوژی‌های مناسب از سوی دیگر است. به عبارت بهتر الگوهای تولید و مصرف کالاها و خدمات باید بازنگری شوند. مقایسه آمار برداشت آب برای کشاورزی کشورها در این گزارش نشان می‌دهد که سیاستگذاری و مدیریت منابع آب حتی در کشورهای توسعه یافته یکسان نیست و این امر به دلیل در نظر گرفتن جامعیت عوامل در تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی مدیریت منابع آب است. امکان و شرایط لازم برای تولید بیشتر محصول و غذا در قبال آب برداشتی باید فراهم شود.

متن کامل این پژوهش را از اینجا دریافت کنید

انتهای پیام

دیدگاه تان را بنویسید