رئیس مؤسسه تحقیقات علوم دامی در گفتوگوی اختصاصی با ایانا خبر داد:
اگر اصول دامپروری رعایت شود ،کاهش 30 درصدی قیمت شیرخام امکان پذیر است
او عاشق تاریخ است؛ بهویژه تاریخی که از زمان قاجار تاکنون، محور تحولاتی عظیم در دوره معاصر بوده است. خودش میگوید کتابهای زیادی در این باب خوانده و سعی کرده که نظر هر دو طرف موافق و مخالف را بشنود. او فکر میکند که چنین دانستنیهای مستند و البته تا حدودی واقعی، میتواند تأثیر بسزایی در نوع مدیریت و اداره مجموعه یا سازمانی داشته باشد که...
خبرگزاری کشاورزی ایران (ایانا) - وحید زندیفخر:
او عاشق تاریخ است؛ بهویژه تاریخی که از زمان قاجار تاکنون، محور تحولاتی عظیم در دوره معاصر بوده است. خودش میگوید کتابهای زیادی در این باب خوانده و سعی کرده که نظر هر دو طرف موافق و مخالف را بشنود. او فکر میکند که چنین دانستنیهای مستند و البته تا حدودی واقعی، میتواند تأثیر بسزایی در نوع مدیریت و اداره مجموعه یا سازمانی داشته باشد که تحت امر مدیر، فعالیت میکنند. اصلیترین توجیه او در اثبات این نظریه، درس گرفتن از اشتباهات گذشتگان و تکرار نکردن کارهایی است که از ابتدا غلط پایهریزی شدهاند؛ عملی کردن چنین تفکری، حتی در مجموعه نسبتاً کوچکی مانند مؤسسه تحقیقات علوم دامی کشور نیز از نظر او امکانپذیر است.
شاید بتوان به جرأت گفت مؤسسه تحقیقات علوم دامی که قدمت آن به سال 1312 خورشیدی برمیگردد، یکی از قدیمیترین مؤسسهها در بین مؤسسههای تحقیقات کشاورزی است. در چند سال ابتدایی، بیشتر بهعنوان بنگاه ترویج علوم و فنون نوین دامپروری بهویژه معرفی نژادهای اصلاحشده خارجی و معرفی روشهای جدید پرورش دام فعالیت داشته و این کار تقریباً تا سال 1340 ادامه پیدا کرد.
مرتضی رضایی که حدود یک سال و نیم است، ریاست این مجموعه را بر عهده دارد، مدرک دکترای خود را در گرایش تغذیه نشخوارکنندگان از دانشگاه تهران گرفته و 21 سال در زمینههای مختلف علوم دامی تجربه کسب کرده است. وی همان کسی است که با درس گرفتن از وقایع تاریخی، مدیریت خود را بهگونهای اعمال میکند که با کمترین اشتباه همراه باشد. هرچند در راه رسیدن به این هدف، موانع فراوانی پیش پای او و همکارانش وجود دارد که شاید مؤسسه به تنهایی قادر به حل آنها نیست. با هم پای صحبتها این مقام مسئول با ایانا مینشینیم.
کمی درباره فعالیتهای مؤسسه توضیح دهید.
از سال 1354 که قانون تأسیس سازمان تحقیقات در مجلس وقت به تصویب رسید، مؤسسههای تحقیقاتی مختلف نیز شکل گرفت که این مؤسسه هم یکی از همان مراکز است. مؤسسه تحقیقات علوم دامی کشور که بیشتر در زمینه تحقیقات تغذیه و اصلاح نژاد فعالیت میکند بعد از انقلاب اسلامی برخی کارهای تحقیقاتی پایه مثل شناسایی و تعیین ارزش غذایی مواد خوراکی متداول در سطح کشور و شناسایی نژادهای دام بومی را آغاز کرد. اما بعد از ادغام دو وزارتخانه جهاد سازندگی و کشاورزی، گرایشهای مختلف تخصصی مانند تغذیه، بیوتکنولوژی و غیره شکل گرفت و دیگر نوع دام مطرح نبود.
اکنون این مؤسسه دو محور اصلی در تحقیقات تغذیه و اصلاح نژاد دامهای بزرگ (گاو، گاومیش و شتر)، دامهای کوچک (گوسفند و بز)، طیور (مرغ گوشتی، تخمگذار، بوقلمون و...) و نیز زنبورعسل را دنبال میکند. در مورد تغذیه به جرأت میتوان گفت که دیگر ماده خوراکی برای انجام کار تحقیقاتی ناشناخته باقی نمانده است؛ یعنی هر پسماند یا ضایعاتی که بتوان آن را بهعنوان خوراک مصرف کرد، در حیطه کاری مؤسسه قرار گرفته است. درباره اصلاح نژاد نیز کارهای گستردهای انجام گرفته که اصلاح نژادهای زنبورعسل ایرانی طی 14 نسل، از نمونههای آن محسوب میشود. به عبارتی، زنبورهای جدید هم از نظر میزان تولید ارتقا پیدا کرده و هم رفتار تهاجمی آنها بهبود یافته است.
گفته میشود روش تحقیقات در کشورهای پیشرفته در مقایسه با ایران به کلی متفاوت است. در آنجا بیشتر پژوهشها را بخش خصوصی به گردن میگیرد و شاید ادمدارانی که در یک قسمت از مدیریت واحد خود، نسبت به تحقیق، احساس نیاز کنند، با مراجعه به شرکتهای تحقیقاتی و پرداخت هزینه مربوطه، احتیاج خود را برآورده میکنند. چرا این موضوع در ایران نمود پیدا نکرده است؟
شاید حرف شما تاحدودی درست باشد، اما در کشورهای خارجی نیز هیچگاه گاودار یا مرغدار، خود سفارش تحقیقات نمیدهد و بخش خصوصی بیشتر در قالب شرکتی عمل کرده و اعلام نیازها را به شکل کلان در نظر میگیرد. به عبارتی سادهتر وقتی شرکتها نیازی را در بخش عمدهای از گاوداریها یا مرغداریها لمس میکنند، برای مرتفع کردن آن، دست به دامان مجموعههای تحقیقاتی خواهند شد که هزینهاش را نیز خودشان پرداخت میکنند. بهعنوان مثال، یکی از شرکتها در گذشته سفارش ساخت متیونین عبوری" را ارائه کرد و پخش و فروش آن را نیز خودش به عهده گرفت که البته این به سفارش گاودار نبود.
البته در مقایسه ایران با دیگر کشورها حرف و حدیث بسیار است. باید دید شرایط آن کشورها با ما چه تفاوتها و چه اشتراکاتی دارد؟ خیلیها تصور میکنند که در زمینه مدیریت و شکل تحقیقات باید راه ترکیه یا هندوستان را در صنعت دامپروری طی کنند، اما کجای کشور ما شبیه هند یا ترکیه است؟ هر سرزمینی، راه توسعه خودش را پیدا کرده و نسبت به مقتضیات درونی و بیرونی، این مسیر را طی میکند. اکنون صاحب یک واحد پرورشی معمولی چه نیازی به تحقیقات دارد که آن را از مؤسسه بخواهد؟ آنها معمولاً از دستگاههای دولتی، کاهش قیمت علوفه یا کنسانتره را انتظار دارند که این موضوع در حیطه کار تحقیقاتی نیست. مسائل گفته شده بیشتر اقتصادی و روزمره است و دامدار دنبال این است که علوفه ارزانتر به دستش برسد.
یعنی تحقیقات در کاهش هزینههای یک واحد تولیدی نقشی ندارد؟
نمیتوان برای این موضوع مرزبندی دقیقی انجام داد. هرچند مؤسسه بهطور مستقیم وارد جزئیات حسابداری و حسابرسی واحدها نشده، اما شاید تحقیقات گستردهای که در زمینه موادخوراکی و استفاده از پسماندهای مختلف بهعنوان جیره غذایی انجام داده، بهصورت غیرمستقیم در کاهش هزینههای گاوداریها یا مرغداریها مؤثر بوده است. برای مثال، تفاله گوجهفرنگی که برای کارخانهها معضل شده بود یا ضایعاتی که در صنعت نیشکر وجود داشت یا پوست پسته و چندین مورد دیگر که همگی با همت بخش تحقیقات توانست سر از آخور یا دانخوری واحدهای تولیدی در بیاورد. البته در ابتدای امر، کسی از مؤسسه درخواست چنین تحقیقاتی را نداشت، اما بعد از موفقیت، شرکتهای خصوصی زیادی برای خرید این طرحها پیشقدم شدند و اکنون این مواد ارزان قیمت در صنعت استفاده میشود؛ اگرچه سندی از این بابت به نام مؤسسه نخورده است! خوشبختانه اکنون دولت به این بلوغ رسیده که از شرکتهای دانشبنیان حمایت کند. وظیفه این شرکتها همین است که نیازهای یک بخش را به مراکز تحقیقاتی منتقل کرده و خود مسوولیت تجاریسازی نتایج تحقیقات را بر عهده بگیرند. بنابراین دیگر مؤسسه دغدغه ترویج را نخواهد داشت. البته هنوز تعداد این شرکتها در بخش کشاورزی ایران بسیار کم است. بهطوری که سال گذشته کمتر از 30 مورد سفارش تحقیق از این شرکتها به مؤسسه اعلام شد. به هر ترتیب، باید به این حلقههای واسطه جدیتر نگاه کرد. باید باور کنیم که دامدار، معمولاً بهصورت مستقیم حل مشکلات خود را در دل تحقیقات مؤسسه نمیجوید و این شرکتهای دانشبنیان هستند که میتوانند نیاز را در بخش مربوطه تشخیص داده و مسیر درست تحقیقات را تعیین کنند. خبر خوب این است که ساختمان مرکز رشد مؤسسه اکنون با اعتباراتی خارج از ردیفهای دولتی تأسیس شده که قادر به پانسیون 15 شرکت دانشبنیان است. تنها منتظر مجوز وزارت علوم برای بازگشایی آن هستیم. متأسفانه این بحث در حوزه دامپروری با فاصله چندین ساله از بخش صنعت شکل گرفت و مسئولان خیلی دیر به یاد آن افتادند، اما هنوز فرصت از دست نرفته است.
در بخشی از سخنانتان گفتید که بیشتر دامپروران، بهدنبال کاهش هزینههای اقتصادی و خوراک ارزانقیمت هستند. در عین حال مؤسسه نیز کارهای تحقیقاتی بسیاری در زمینه استفاده از پسماندها و جیره غذایی با نازلترین قیمت انجام داده؛ اما همه میدانیم که مشکل دامداران در این زمینه حل نشده و هنوز قیمت محصولات تولیدی مانند شیر و گوشت نسبت به نرخهای بینالمللی بالا است. چرا فکری به حال پیدا کردن حلقه مفقوده نمیشود؟
متأسفانه در مؤسسه، بخش تحقیقات اقتصادی وجود ندارد و این یک خلاء محسوب میشود. تشکیل آن هم نیاز به چارت سازمانی دارد که باید به تأیید مدیران مختلف برسد، اما برگردیم به دامداریها؛ آنها کمتر توصیه محققان را عملی میکنند. بگذارید یک مثال بزنم؛ چند هفته پیش به همراه دکتر زند (رئیس سازمان تحقیقات، ترویج و آموزش کشاورزی) از یکی از دامداریهای بزرگ ورامین بازدید کردیم. تقریباً تمام سیستمهای پرورشی آنجا از فناوریهای روز دنیا بود. از غنیسازی کاه و جیرهنویسی دقیق گرفته تا سیلوکردن یونجه که مزایای بسیاری دارد. شوربختانه با وجود اینکه مؤسسه چندین سال است مسائلی از این دست را به دامداران گوشزد میکند، اما وقعی به آن نمینهند و تنها عدهای معدود مانند گاوداری گفته شده، ارزش این کارهای عملی را درک میکنند؛ بنابراین موفقیت با چنین فعالانی همراه خواهد شد و به عبارتی عامیانهتر نه تنها دخل و خرجش همخوانی خواهد داشت، بلکه سود نیز عایدش میشود.
البته اینها اصولی است که شاید ابتداییترین مراحل تحقیقات در تغذیه باشد و به جرأت میتوان گفت که تمام دامدارها از آن مطلعاند، ولی کمتر کسی این مسائل را جدی میگیرد. با به بهکارگیری این اصول، تازه تغذیه حیوان صحیح میشود. هرچند در مدیریت پرورش هم هزاران گرفتاری دیگر وجود دارد که مانند مسئله تغذیه، اصول اولیه رعایت نمیشود. بنده بهعنوان رئیس مؤسسه تحقیقات علوم دامی کشور، تأکید میکنم که اگر بتوان دامداران را متقاعد به رعایت مقدمات دامپروری کرد، تا 30 درصد هزینه تولید شده شیرخام کاهش خواهد یافت. این مباحث همیشه روی کاغذ جذاب بهنظر میرسد، اما در عمل کسانی موفق خواهند بود که آنها را صحیح اجرا کنند.
بسیاری از دامداران و حتی کارشناسان عقیده دارند که این مؤسسه، یا در کارهای تحقیقاتی درجا میزند و یا اگر پژوهشی هم انجام میگیرد، عملی نمیشود. شما چه نظری در این باره دارید؟
با وجود اینکه دامداران هنوز در اجرای مبانی دامپروری مشکل دارند، اما متأسفانه مباحث ترویجی و توسعهای در حوزه دامپروری کشور نیز ضعیف عمل کرده و طرحهای جدید آنچنان که باید و شاید به گوش دامداران نمیرسد. شاید بتوان یکی از ریشههای اصلی این مشکل را در داغ نبودن مبحث کشاورزی بهصورت کلان در کشور جستوجو کرد. هنوز تولید در این بخش مانند قسمتهای دیگر اقتصاد، جدی گرفته نمیشود. بهعنوان مثال، اگر امروز محققان علوم پزشکی اعلام کنند که نوشیدن چای برای سلامتی مضر است، تمام اخبار رسانهها، شبکههای اجتماعی و حتی بیلبوردهای داخل شهر، این خبر را منعکس میکنند تا حتی به گوش منزویترین افراد هم برسد. یا همه جامعه معمولاً از کوچکترین تغییر در آپشن جدیدترین خودروها با خبر میشوند. حال چنانچه مؤسسه تحقیقات علوم دامی بعد از سالها پژوهش، دامی را تولید کنند که مثلاً روزی 100 کیلوگرم شیرخام تولید میکند، کمتر کسی به آن اهمیت داده و بهسادگی از کنار آن رد میشوند؛ بنابراین بعد مسائل کشاورزی و دامپروری، بسیار کمتر از مسائل پزشکی و صنعتی است. یعنی تحقیقات وسیع در حوزه دام و طیور، یافتههای ارزشمندی را به این صنعت هدیه کرده، اما در انتشار، ترویج و همهگیر شدن آن مشکل بسیار است.
چه راهکاری برای ترویج و شناسایی بخش تحقیقات علوم دامی و در طیف وسیعتر، دانش کشاورزی در کشور وجود دارد؟ اصلا اشکال کار کجاست؟
این اشکال مسئولانی مانند بنده است که نتوانستهاند مردم را متقاعد کنند که شیر، تخم مرغ و مواد پروتئینی چه تأثیر شگرفی میتواند در سلامتی انسانها داشته باشد. در حالی که در کشورهای پیشرفته مردم مطالبه حق سلامتی خود را دارند و برای افزایش مصرف شیر، برنامه میریزند و فرهنگسازیهای گستردهای را دنبال میکنند. اینجا اگر حتی مصرف شیر 50 کیلوگرم نیز کم یا زیاد شود، کسی به آن اهمیت نمیدهد، زیرا درک علمی درستی در این زمینه وجود ندارد. در صورتی که جوامع پیشرفته، مدام در معرض بمباران اطلاعاتی مثبت قرار گرفته و هر لحظه به معلومات تغذیهای آنها افزوده میشود. در ایران حتی یکدهم تبلیغاتی که برای تنقلات غیرسودمند و گاهی حتی مضر میشود، برای مصرف شیر و لبنیات انجام نمیگیرد. پس جایگاه اطلاعرسانی کجاست؟ مسئولان نیز همانطور که پیش از این عنوان کردم، در مبحث اطلاعرسانی کمتر ورود میکنند. مردم بر اساس نظر عقلا پیش میروند؛ وقتی این قشر آگاه و فرهیخته از تغذیه مناسب حرفی نزنند، مسلماً جامعه نیز علم مربوطه را در اولویت قرار نمیدهد. آیا تصور نمیکنید این همه بیماری عفونی و غیرعفونی که در جامعه گسترش یافته، میتواند منشاء تغذیهای داشته باشد؟ چرا نگاه ما نسبت به سلامت، بیمارمحور است، نه پیشگیریمحور؟ چرا باید منتظر ماند تا مردم سلامتشان را از دست بدهند، آنگاه وارد گود شده و هزینههای گزاف برای درمان را بپردازیم؟ این در حالی است که اگر تحقیقات ترویج شود و در اطلاعرسانی آن کوتاهی صورت نگیرد، میتواند در راستای تغذیه سالم، مردم را هدایت کند؛ بنابراین وقتی دامداران و مرغداران، اصول اولیه را رعایت کنند و از طرف دیگر، مصرف غذای مردم مسیر درستی را طی کند، مطمئناً چرخ اقتصاد واحدهای دامپروری خواهد چرخید. چطور اکثریت قریب به اتفاق مردم بهدنبال آخرین مدل گوشیهای موبایل هستند و حاضرند برای به دست آوردن آنها حتی از دیگران قرض بگیرند، اما در خرید لبنیاتی که شاید در سال 300 هزار تومان هم نشود، اهمال میکنند؟ زیرا بمباران اطلاعاتی به آنها القا کرده که اگر آخرین مدل گوشی را نداشته باشند، از تکنولوژی دنیا عقب افتادهاند، اما هیچوقت احساس نمیکنند که با نخوردن مثلاً شیر یا تخممرغ، سلامتی خود را به خطر میاندازند؛ این ضعف ماست.
بخش خصوصی همیشه مدعی است طرحهای بکر و پرفایدهای دارد که در صورت اجرا شدن، میتواند بسیاری از مشکلات را حل کند. آنها معتقدند که اگر جای دولت باشند، بهترین عملکرد را خواهند داشت. پس چرا دولتیها این مسائل را جدی نمیگیرند؟
در یک کلام باید گفت که دولت سنگین است و بروکراسیهای فراوانی دارد. ما نیز دغدغههای بخش خصوصی را درک میکنیم، اما چه میتوان کرد وقتی دولت چابک نیست و مشکلات زیادی، در مقابل اجرایی شدن کارها میایستد. مثلاً بنده اگر بخواهم یک کاری انجام دهم، باید از چندصد کانال بگذرد تا به مرحله اجرا برسد؛ بنابراین پروسه زمانی زیادی در این میان تلف خواهد شد، اما در بخش خصوصی چنین مسائلی مطرح نیست و تصمیماتی که میگیرد، توسط خودش اجرا میشود. بنابراین لازم است که کارهای غیرضروری در درون دولت حذف شود تا بتواند چابکتر عمل کند. متاسفانه با وجود اینکه رئیس محترم دولت هم نسبت به این بروکراسیها اعتراض کرد، اما هنوز اقدام مؤثری در این زمینه انجام نگرفته است. چهبسا با این روانکاریها اجرایی شدن تحقیقات در مزرعهها شکل بهتری به خود بگیرد. زیرا تمام اجزای دولت، مانند چرخدندههای ساعت به هم متصل هستند و اگر بخواهیم این مجموعه درست عمل کند، باید در همه بخشهای آن، چابکسازی اعمال شود. البته بنده بهعنوان رئیس مؤسسه، تاحدودی کارهای اضافی را از مجموعه تحت پوشش خود حذف کرده و در واگذاری کارهایی که میشود به مردم سپرد، به هیچ عنوان مخالفتی نخواهم کرد.
گفتید در حال حاضر ماده غذایی وجود ندارد که مؤسسه برای تحقیقات روی آن ورود نکرده باشد. این در حالی است که بهجز خوراکی که هرساله از خارج تأمین میشود، در اوایل همین ماه، نخستین محموله یونجه نیز از اسپانیا به کشور وارد شد. آیا این وابستگی با ادعای شما در تضاد نیست؟
با اطمینان کامل اعلام میکنم که اگر تحقیقات مؤسسه نبود، شاید واردات علوفه خشبی مانند یونجه، 10 سال زودتر اتفاق میافتاد. بنده مخالف این واردات هستم؛ زیرا اقتصاد در این چارچوب پایدار نمیماند. باید فاتحه آن صنعت را خواند که بخواهد صرفاً خود را با واردات، پابرجا نگه دارد. زمانی ما شرکتی تأسیس میکنیم و مواد اولیه را بعد از وارد کردن، ترکیب یا مونتاژ کرده و محصول نهایی را به خارج از کشور میفرستیم؛ این کار ارزش اقتصادی دارد، اما وقتی بحث خودکفایی یا خوداتکایی در میان است، موضوع کاملاً فرق میکند. بنابراین واردات در این مقوله، توجیهپذیر نیست. این تضاد نیز علل گوناگونی دارد که پیش از این مواردی از آن را بیان کردم، اما همین که تولید شیر از قبل از انقلاب تا امروز به تناسب جمعیت، تقریباً چهار برابر شده، بنابراین منابع علوفهای برای دامداریها بهگونهای تأمین شده است. اکنون کارخانههای ربسازی حتی یک گرم از تفاله گوجهفرنگی را دور نمیریزند؛ همینطور کارخانههای چیپس، ماکارونی، بیسکویت، صنایع چغندرقند و... اینها همه مرهون تحقیقات است. چرا کسی نمیپرسد که اکنون پسماندها به کجا میروند؟ مسلماً این مواد در صنعت دامپروری مورد استفاده قرار گرفته و باری از دوش صنایع خوراک، میکاهند. اگر تلاشهای مؤسسه نبود، مطمئنا این وابستگی، بسیار عمیقتر از امروز در صنعت دامپروری ریشه میدواند.
بهنظر میرسد مؤسسه تحقیقات علوم دامی، باید ارتباط تنگاتگی با نمایندگان دامداران داشته باشد. یکی از این تشکلها اتحادیه سراسری دامداران ایران است. شما این ارتباط را در جهت کاهش مشکلات دامداران، چگونه ارزیابی میکنید؟
از یکسال و نیم گذشته که بنده بهعنوان رئیس این مؤسسه منصوب شدم، تا به حال جلسات فراوانی با اتحادیه دامداران ایرانت برگزار کردیم، اما هیچوقت به نتیجه نرسیدهایم. آنها گرفتاریهای اقتصادی فراوانی دارند و همیشه شکایت میکند که چرا قیمت شیرخام پایین است؟ هنوز نمیدانند که حل این موارد در حوزه کار تحقیقات نیست. متأسفانه مجموعه تولید شیرخام لنگ میزند و به همین خاطر قیمتها توجیه اقتصادی ندارد. آنها هیچ اقدامی برای برطرف کردن مشکلاتشان انجام نمیدهند، در مقابل انتظار دارند همه اقشار به دادشان برسند. بنده در گذشته، یک گاوداری داشتم و هرچه تلاش کردم نتوانستم تعدادی از گاوداران را دور هم جمع کنم تا کارخانه لبنیاتی تأسیس کنیم و زنجیره تولید داشته باشیم. آنها به هزارویک دلیل اقتصادی و غیراقتصادی، حاضر به انجام چنین کاری نمیشدند. باور کنید پایین بودن قیمت شیرخام، مشکل حادی نیست و بهراحتی حل میشود. اما برای حل کردن آن اقدامی اساسی صورت نمیگیرد. شما بهصورت اتفاقی یک فارم را انتخاب و از آن بازدید کنید. آنقدر ایرادهای مختلف در آن میبینید که با برطرف شدن آنها مطمئنا تغییری بنیادی در اقتصاد دامپروری کشور رخ خواهد داد. همانطور که گفتم، حتی کارهایی که در کتابها نوشته شده، توسط اکثر دامداران رعایت نمیشود. این دیگر نیازی به تحقیقات ندارد. پژوهش و تحقیق برای گرههایی است که با اصول اولیهای که در کتب آموزشی وجود دارد، حل شدنی نیست. اکنون بیشتر دامداران ما در اجرای مراحل اولیه مشکل دارند و نیازی به تولید علم جدید احساس نمیکنند. وظیفه اتحادیه در این میان، آموزش و ترویج به اعضای زیرمجموعه است. باید به دامداران یاد بدهد که چگونه هزینههای خود را کاهش دهند. درست مانند آنچه که در دنیا صورت میگیرد. حال اتحادیههای داخل ایران وقتی با مسئولان دولتی روبهرو میشوند، نخست درباره ارائه سبوس میپرسند. متأسفانه گویا این یک قلم، برای آنها مهمتر از آموزش اصول دامپروری است. البته هنوز با مدیرعامل جدید اتحادیه دامداران (علیرضا عزیزاللهی) جلسهای برگزار نکردهام، اما بهطور کلی نخست باید زیرساختها آماده باشند تا بعد از آن به مسائل تحقیقاتی پرداخت، اما متأسفانه گویا تأمین نهادهها تنها مسئلهای است که از طرف اتحادیه دنبال میشود.
لاین مرغ آرین بعد از سالها هنوز به جایی نرسیده است. آیا بهتر نیست هزینه نگهداری از آن را برای بخشهای دیگری مصرف کرد؟
به هیچ عنوان. این لاین حتماً باید در کشور مسیر خود را طی کند؛ زیرا حاکمیتی است و بانک مرکزی ژن برای صنعت محسوب میشود. اگر از بین برود، دیگر حرفی برای گفتن نداریم. البته از هزینههای آن اطلاعی ندارم، اما مطمئنم که اعتبارات بسیار کمی برای آن تخصیص داده میشود. هنوز مسئولان عالیرتبه اهمیت تشکیل و نگهداری از لاین مرغ را درک نکردهاند. اکنون جوجههای اجداد مختلف وارد کشور میشود، امان از روزی که خارجیها سر ناسازگاری گذاشته و دیگر به ایران جوجه نفروشند. آن روز است که ارزش واقعی لاین مشخص میشود. البته سهم این نژاد در بازار بسیار کم است که دلیل آن هم در بیتوجهی مسئولان نهفته است.
اکنون وابستگی عمیقی به واردات کره در کشور وجود دارد. با توجه به اینکه تعرفه واردات این محصول نیز دو برابر شده، آیا مؤسسه کار تحقیقاتی برای افزایش تولید کره از گاومیش یا نژادهایی مانند جرسی انجام داده است؟
نژادهایی مانند جرسی اگرچه چربی بالایی دارند، اما نژادهای حساسی بوده و اصولاً مدیترانهای هستند، اما نکته اینجاست در نژاد هلشتاین که جمعیت غالب دام کشور را تشکیل میدهد، هنوز نتوانستهایم به بهرهبرداری منطقی برسیم. بهعنوان مثال، روی کاتالوگ آن، درصد چربی را 3.5 عنوان کرده، اما میانگین چربی شیرخام بهویژه در فصول گرما به زیر سه درصد تقلیل مییابد. اگر بتوانیم با بهکارگیری اصول درست تغذیه، بهرهبرداری از همین نژاد را منطقی کنیم، سالانه چندین تن کره بیشتر در کشور تولید میشود، اما متأسفانه جیرهنویسی ما هم مشکل دارد. یا چربی شیر گاومیش که در دنیا زبانزد است، با پرورش و جیره ضعیف، به نصف تقلیل یافته و از هشت یا 9 به چهار درصد رسیده. وقتی نمیتوانیم از منابع موجود، درست استفاده کنیم، چارهای جز واردات نخواهیم داشت. علم و دانش وجود دارد و نیازی به تحقیقات آنچنانی نیست، اما اجرا نمیشود. از یکسو تولید شیرخام افزایش یافته، اما این نکته را فراموش میکنیم که در مقابل، چربی و ماده خشک کاهش و کیفیت آن تنزل پیدا کرده؛ بنابراین باز هم به همان بحث برمیگردیم که پیشنیازهای لازم در صنعت دامپروری کشور اجرا نمیشود، چه برسد به تحقیقات.
و سخن آخر؟
طبق برنامه، میزان بهرهوری بهصورت سالانه باید سه درصد افزایش یابد. این عدد در مقیاس کلان، بزرگ است و بهراحتی محقق نمیشود. برای رسیدن به هدف، چارهای جز تحقیقات نیست. اصلاً غایت تحقیقات، بهرهوری است؛ اما تحقیقاتی که تحقیق صرف نبوده و قابل اجرا در فارم باشد. بنابراین هیچ راهی بجز ترویج و آموزش کشاورزی وجود ندارد. از نظر بنده نام وزارتخانه باید به تحقیق، ترویج و آموزش تغییر یابد. زیرا ما دولتیها تولیدکننده نیستیم و رسالت وزارتخانه در ارتقای بهرهوری در این سه مقوله خلاصه میشود. البته این به آن معنی نیست که دیگر بخشها را تعطیل کنیم، اما بهطور کلی، این وظایف در وزارتخانه کشاورزی از همه پررنگتر است./
V-950214-03
دیدگاه تان را بنویسید