مدیریت اقتصادی منابع آب در مقیاس ملی و بینالمللی در گفتگو با طینوش جمالی دستیار استاد دانشگاه گوتینگن آلمان
تراژدی حکمرانی آب؛ بازخوانی تجربههای دیگران
دیدگاه توسعهای ما، نشأتگرفته از دیدگاههای توسعهای دهه 20 تا 60 میلادی قرن گذشته است؛ یعنی دوران احداث پروژههای بزرگ آبی. در این دوران تعداد زیادی از این پروژهها در نقاط مختلف جهان اجرا شد. این دیدگاه معتقد به مسلط کردن انسان بر طبیعت به هر قیمتی است و حق حیات را برای موجودات دیگری که به آن آب وابسته هستند نادیده میگیرد.
گفتگو: احمد هاشمی
اشاره: جنگهای آینده را جنگ آب نامگذاری کردهاند، چالشی جهانی که خود ناشی از معضل کمآبی یا به تعبیر درست، مدیریت ناکارآمد منابع آبی بوده و با امنیت غذایی مردم در سراسر دنیا پیوند خورده است. نگاهی به تبعات سیاستهای اعمالشده در ایران و سایر کشورها، میتواند افقهای روشنی را در برابر سیاستگذاران در حوزه مدیریت آب پدیدار کند. به همین منظور با دکتر طینوش جمالی به گفتگو نشستیم. جمالی، دستیار استاد ( Postdoc fellow ) در دپارتمان اقتصاد کشاورزی و توسعه روستایی دانشگاه گوتینگن در آلمان است. در کارنامه او همکاری با محافل دانشگاهی کشورها در زمینه طرحهای تحقیقاتی مدیریت منابع آب به چشم میخورد.
***
دریاچه وان در ترکیه، با فاصله کمی از دریاچه ارومیه قرار دارد. با این حال وضعیت دریاچه ارومیه بسیار وخیم است، حالآن که دریاچه وان اینگونه نیست. با توجه به مطالعاتی که در کشور ترکیه انجام دادهاید، به نظر شما دلیل این تفاوت چشمگیر در چیست؟
در ابتدا باید بگویم که من در زمینه دریاچه شناسی که یک علم تخصصی است، تخصصی ندارم و آنچه میگویم حاصل مطالعات خودم و بیشتر از دید اقتصادی است. آب دریاچه از منابع آبی زیرزمینی و سطحی تأمین میشود. ولی هنگامی که با احداث سدهای زیاد، مسیر رودخانهها منحرف و با حفر تعداد زیاد چاه عمیق قانونی و غیرقانونی منابع زیرزمینی به مصارف کشاورزی اختصاص داده شد، ناگزیر دریاچه از تامین منابع آب خود محروم شد. دلیل این امر این است که دیدگاه توسعهای ما، نشأتگرفته از دیدگاههای توسعهای دهه 20 تا 60 میلادی قرن گذشته است؛ یعنی دوران احداث پروژههای بزرگ آبی. در این دوران تعداد زیادی از این پروژهها در نقاط مختلف جهان اجرا شد. این دیدگاه معتقد به مسلط کردن انسان بر طبیعت به هر قیمتی است و حق حیات را برای موجودات دیگری که به آن آب وابسته هستند نادیده میگیرد.
در حال حاضر سرفصلهای جدیدی در اقتصاد محیطزیست و منابع طبیعی شکل گرفته که در دهههای گذشته، برای آن اهمیت زیادی قائل نبودند. 30 سال پیش در ایران (و بسیاری نقاط جهان) کسی سدسازی را کار نادرستی نمیدانست. اینهمه سد بدون در نظرگرفتن آثار جنبی محیطزیستی و روندهای درازمدت احداث شدند. موضوع تغییر اقلیم و گرمایش زمین که این روزها باعث بحثهای زیادی شده، در دهههای گذشته حتی در کشورهای توسعه یافته به آن توجه نمیشد. سدسازیهای گذشته در موارد زیادی بدون کلاننگری و در نظر گرفتن مسائلی مانند آثار بلندمدت اقلیمی و محیطی انجام میشدند. بهعنوان نمونه از مواردی که اکنون از طرف کارشناسان اقتصاد آب بهعنوان فاکتور مورد بررسی در نظر گرفته میشود هزینه فرصت آب بخار شده از مخزن دریاچه سد است. در گذشته این فاکتور در بررسی اقتصادی پروژه مدنظر نبود. [1]
تا آن جا که من مطالعه کردهام، مسئله دیگری که به جریانات داخلی آب در دریاچه ارومیه آسیب وارد کرده، احداث بزرگراه بر روی این دریاچه است. درواقع مجموع چند عامل باعث خشکی این دریاچه شده است. باید اضافه کنم خشک شدن ارومیه از جهات دیگری بسیار خطرناک است. برای نمونه، باد میتواند نمکهای دریاچه را تا صدها کیلومتر آنطرفتر ببرد و اراضی کشاورزی را به نمکزار تبدیل کند. این نمکها همچنین میتوانند باعث بیماریهای مختلف ریوی برای انسان شوند. این بار اولی نیست که این اتفاق میافتد. در زمان شوروی سابق، با دیدگاه سلطه انسان بر طبیعت، اطراف رودخانههای منتهی به دریاچه آرال تعداد زیادی کانال زدند و در آن محدوده پنبهکاری را گسترش دادند. این کار باعث خشکشدن دریاچه آرال شد. در حال حاضر، هجوم بادهای نمکی تا کیلومترها، زندگی را برای مردم سخت کرده است و هزینههای اقتصادی جدیدی را به وجود آورده است. و از آن جا که پنبهکاری برای اقتصاد ازبکستان بسیار مهم است، نمیتوانند کانالها را ببندند و آسیبها را کمتر کنند؛ بنابراین دستکاریهای بیحساب و کتاب در طبیعت مشکلات زیادی را به وجود آورده است.
مدیریت منابع آب در ترکیه بهویژه در بخش کشاورزی با مدیریت ما تفاوت چندانی ندارد. منتها میزان بارش در محدوده دریاچه وان بیشتر از دریاچه ارومیه است. همچنین در ترکیه بیشتر سدها بر روی رودخانههایی احداث شده که از آن کشور خارج میشوند. البته در اطراف دریاچه وان هم به علت برداشت بیرویه از منابع آب زیرزمینی، آب شور به سمت منابع آب شیرین حرکت کرده است. درعین حال باید اضافه کنم که عمق دریاچه وان بسیار زیادتر از دریاچه ارومیه و مساحت آن کمتر از دریاچه ارومیه است. (حداکثر عمق دریاچه وان حدود 171 متر و حداکثر عمق دریاچه ارومیه 16 متر است). براساس نظر پژوهشگران کشور ترکیه، آن دریاچه نیز دچار افت سطح به دلیل تغییر اقلیم است، اما این موضوع، با توجه به عمق دریاچه چندان جلوه نکرده است.
شما در کشور ترکیه چه پروژهای را دنبال میکردید؟
گروه ما از طرف فائو [2] دعوت شده بود تا میزان مصرف آب در برخی صنایع غذایی را بررسی و راهحلهایی برای کاهش مصرف ارائه کند. ما ناگزیر بودیم مطالعه جامعی انجام دهیم تا وضعیت منابع آبی در آن کشور را بدانیم. میزان بارندگی در ترکیه از ایران خیلی بیشتر است. این کشور نواحی کوهستانی زیادی دارد و از طرف دیگر بین چند دریا قرار گرفته است؛ بنابراین هنوز مانند ایران در مرحله تنش آبی قرار نگرفته است، اما با مشکلات زیادی دستبهگریبان است. برای نمونه در منطقهای در مرکز ترکیه، به نام حوضه آبریز قونیه، هرجومرجی درزمینه توزیع منابع آبی وجود دارد. کشاورزی بیش از ظرفیت انجام میشود و آب کافی وجود ندارد. اهالی فقیر هستند و ناچار با کشاورزی سنتی روزگار میگذرانند. هزاران چاه غیرمجاز در آن محدوده وجود دارد.
در ترکیه از یک استان به استان دیگر، وضعیت بهکلی متفاوت است. برای نمونه، در استانبول، میزان سالانه بارندگی زیاد است؛ در حدود هفتصد تا هشتصد میلیمتر، بااینحال، تأمین آب جمعیت حدود 20 میلیون نفری آن شهر کار راحتی نیست.
نحوه مدیریت منابع آب در ترکیه چگونه است؟
جمعآوری اطلاعات آبهای روزمینی و زیرزمینی در ترکیه، در مقایسه با ایران خیلی ضعیف است. اطلاعاتی که سازمان مدیریت منابع آب ایران تهیه میکند، برای همه در دسترس هست، ولی در ترکیه اینطور نیست. حتی من شک دارم که این اطلاعات بسیار مرتب جمعآوری شده باشد.
در ترکیه نیز مانند ایران، مدیریت منابع آب به شکل مرکزگرا و از آنکارا هدایت میشود. سازمان مدیریت منابع آب ترکیه ( DSI ) سالها بین وزارتخانههای مختلف دستبهدست میشد. بهتازگی در ترکیه وزارت مدیریت جنگل و آب تشکیل شده و DSI زیر نظر آن وزارتخانه رفته است. ما شرکت مدیریت منابع آب را داریم و در کنار آن سازمان آب نیرو برای مدیریت واحدهای برقآبی وجود دارد. در ایران سازمانهای آب منطقهای نسبت به ترکیه قدرت بیشتری دارند. البته بسیاری از امور جزئی توزیع آب مانند توزیع آب درون شهرها و مناطق صنعتی در اختیار شهرداریها ( Municipalities ) است. افزون بر این بخش خصوصی در تولید انرژی برقآبی فعال است.
در ایران پولی که مردم برای آب، بهخصوص آب کشاورزی پرداخت میکنند، بههیچوجه حتی هزینههای بهرهبرداری را هم جبران نمیکند. دقیقاً همین وضع در ترکیه نیز هست. میتوان گفت درترکیه دولتها جرات ندارند که حتی هزینه سرویس شبکه آبرسانی را از مشترکان بگیرند. در آن جا چیزی بهعنوان تشکلهای «آببران» درست کردهاند و آب تقریباً مجانی تحویل این تشکلها میشود. تشکل آببر، آب را توزیع میکند و حقآبهای بر اساس وسعت زمین میگیرد -نه بر پایه حجم آب تحویلی- پولی هم که گرفته میشود، خرج هزینههای داخلی تشکلهای آببران میشود. البته از نظر سازمانهای بینالمللی اتحادیه آببران سازمان پیشرویی است.
در دسته سازمانهای مردمنهاد (سمنها) جای میگیرد؟
بله یک نهاد مردمی است که قوانین مختص به خودش را دارد؛ اما مسئله مصرف اقتصادی آب در آن بههیچوجه مطرح نیست. کمتر از 6 میلیون هکتار زمین زراعی در ترکیه تا سال 2013 زیر کشت زراعت آبی است که کمتر از 2.9 میلیون هکتار از آن توسط DSI توسعه یافته است. تقریباً آب موردنیاز بیش از دو میلیون هکتار از این زمینها را DSI تحویل اتحادیه آببران میدهد و به نحوه توزیع کاری ندارد. در این حالت اصلاً مسئله استفاده از فناوری جدید برای مدیریت منابع آب پیش نمیآید، چون کسی پولی برای آب پرداخت نمیکند، به همین دلیل کشاورزی با روشی بسیار قدیمی انجام میشود.
الآن دولت ترکیه تلاش میکند به اتحادیه اروپا بپیوندد، بنابراین مجبور است برخی ساختارها را اصلاح کند. در بخش آب، قوانین اتحادیه اروپا راهنمایی دارد به نام « Water Framework Directive »؛ این قانون میگوید اگر آبی در اتحادیه اروپا به دست مصرفکننده میرسد، تمام هزینههای آن آب باید دریافت شود و یارانه از طرف دولتهای محلی یا ملی نباید پرداخت شود. ترکیه با واقعی کردن قیمتها ( full cost ricovery ) فاصله نجومی دارد. این یکی از معضلات بر سر راه پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا خواهد بود. اگر دولت بخواهد این رویه را اصلاح کند و آببها را دریافت کند، ممکن است احزاب رقیب با وعدههای پوپولیستی به قدرت برسند؛ یعنی گرفتن یا نگرفتن پول آب، یک مسئله اقتصاد سیاسی است. بر پایه مطالعات گستردهای که در زمینه قیمتگذاری آب در سطح جهان انجام شده، دولتها زیاد میل ندارند خودشان را با موضوع گرفتن آببهای آب سطحی و برداشتن یارانه انرژی پمپهای آب زیرزمینی درگیر کنند.
منظور از این هزینهها برای آب سطحی چیست؟
هزینهای صرف احداث سد و احداث کانال میشود. کانال های درجه یک، دو و سه داریم. این شبکه نیاز به مرمت دائمی دارد. دستگاه اداری توزیع آب هزینه دارد. همه این هزینهها از بودجه عمومی پرداخت میشود. پرسش اینجاست که چرا بودجه عمومی باید صرف تأمین آب در بخش کشاورزی شود؟ چقدر از تولید ناخالص ملی متعلق به بخش کشاورزی است؟ اگر آن بودجه صرف کار دیگر شود، چقدر به تولید ناخالص ملی اضافه میکند؟ اینها مسائلی است که در زمان احداث پروژههای عظیم تأمین آب، به آن چندان توجه نمیشود.
آب بهعنوان یک کالای اقتصادی ( water as an economic good ) در کنفرانس آب و محیطزیست در دوبلین در سال 1992 مطرح شد [3] . خیلیها این موضوع را قبول دارند، اما موقع اجرا، مشکلات زیادی پیش میآید. یکی از موضوعات مورد بحث در اقتصاد آب این است که چرا باید از بودجه عمومی هزینه شود تا آب به دست کشاورز برسد تا او درآمد بیشتری داشته باشد. همان بودجه میتواند صرف خدمات اجتماعی به همه شهروندان شود. البته یارانهها به روشهای مختلف در سراسر جهان به کشاورزان داده میشود.
آیا در ترکیه هم با معضل استفاده بیشازحد از منابع سفرههای آب زیرزمینی دستبهگریبان هستند؟
کمآبی در برخی مناطق ترکیه به بحران تبدیل شده است. در مناطقی هست افت منابع آب زیرزمینی بسیار شدید است، مشخصاً حوضه آبریز قونیه بهطورجدی با این معضل مواجه است. مناطقی هم هست که در آنجا بیش از هزار میلیمتر باران میبارد. مطالعات اقلیمشناسی نشان میدهد که با گرمشدن دمای زمین، در برخی مناطق ترکیه با افزایش بارندگی روبهرو هستیم و در برخی مناطق با کاهش بارندگی. در بعضی مناطق هم، زمان بارندگی تغییر میکند؛ یعنی در آینده ترکیه در مناطق مختلف، وضعیتهای متفاوتی خواهد داشت. یکی از نتایج تحقیقات ما در ترکیه این بود که تا زمانی که هزینه واقعی آب از کشاورز گرفته نشود، نمیتوانیم از مدیریت اقتصادی منابع آب صحبت کنیم. وقتی آب مجانی باشد، چرا کشاورز باید خودش را بیدلیل درگیر فناوریهای مدرن آبیاری کند.
شما به امریکای لاتین سفر میکنید و در آن جا با نهادهای دانشگاهی همکاری میکنید. اگر موافق باشید وارد موضوع آب در آمریکای لاتین بشویم. وضعیت آن منطقه از نظر وضعیت منابع آبی چگونه است؟
امریکای لاتین بهطورکلی با مشکل کمبود منابع آبی مواجه نیست. بخش بزرگی از این منطقه در حوالی خط استوا واقع شده است. این کشورها بیشتر مشکل آلودگی منابع آبی دارند تا کمبود آب. البته وضعیتهای متفاوت هم داریم. مثلاً پرو کشوری است که نزدیک خط استوا واقع شده، اما به دلیل وضعیت خاص کوهستانها بارندگی در مناطقی از این کشور اندک است. مکزیک هم مشکل کمآبی دارد. از پرو و بولیوی و برزیل که به سمت جنوب حرکت میکنیم، شیلی و آرژانتین، دو کشور جنوبی قاره هستند. مناطق زیادی از این دو کشور، به آبیاری نیاز دارند. بااینکه این دو کشور همسایه هستند و زبان مشترکی هم دارند، نحوه مدیریت منابع آب در آنها کاملاً با هم متفاوت است. شیلی چون در غرب کوههای آند قرار گرفته، با بقیه امریکای لاتین تفاوت اساسی دارد. حتی زمانی که موضوع استقلال امریکای لاتین از اسپانیا مطرح میشود، یک مشکل بزرگ برای استقلالطلبان این بوده که از کوهها رد شوند و از شرق به غرب قاره بروند و آنجا را هم تسخیر کنند. بالاخره در شمال سیمون بولیوار از طرف ونزوئلا و در جنوب ژنرال سنمارتین( José de San Martín ) از طرف آرژانتین با سعی زیاد از کوهها گذشته و غرب قاره را فتح کردهاند؛ اما درنهایت وضعیت جغرافیایی مناطق استقلال یافته باعث شده که به چندجمهوری تبدیل شوند که وضعیت مدیریتی در هریک از این جمهوریها با دیگری متفاوت بوده و هست.
پس از کودتای پینوشه ( Augusto Pinochet ) در شیلی در سال 1973، سیاستهای لیبرالی بهگونهای افراطی در دستور کار قرار گرفت. از دانشگاه شیکاگو میلتون فریدمن دعوت شد و در آنجا با گروهی از اقتصاددانان مکتب شیکاگو ( Chicago Boys )، سیاستهای اقتصادی لیبرالی را طراحی کردند. در مدت کوتاهی، شیلی که اقتصاد دولتی داشت، دارای یک اقتصاد کاملاً آزاد و. حتی منابع طبیعی به دست بخش خصوصی سپرده شد. شیلی از معدود کشورهای درحال توسعه جهان است که در آن بازار آب تشکیل شده است.
با تصویب قانون آب در شیلی بعد از کودتا در سال 1981، برای آب سند زده و جدای از زمین خریدوفروش میشود. افراد حقآبههای ثبتی دارند که میتوانند با هم معامله کنند. هنوز این اتفاق در بسیاری از نقاط جهان ازجمله کشورهای همسایه شیلی نیفتاده است. در شیلی بازار آب داریم؛ البته نه در اندازههای استرالیا یا بعضی از ایالتهای امریکا. البته این اقدام که در مدیریت منابع آب به مدل شیلیایی معروف شده است، همواره مورد انتقاد بسیاری از فعالان مدنی در شیلی قرار گرفته است. به هر ترتیب این اقدام و تصمیمگیری بهنوعی بدون همراهی مردمی انجام شده است.
در شیلی ایده بازار آب بهنوعی درونگرا شده است. برای نمونه، دولت آبی را پشت یک سد جمعآوری کرده. آن را با یک کانال به تشکیلات آببران میدهد. این جا برخلاف ترکیه، تشکیلات آببران برای آبی که دریافت میکنند، سند دارند؛ بنابراین اگر دلشان بخواهد میتوانند آب را بفروشند. مسئله بازار آب در ترکیه اصلاً مطرح نیست و حتی ازنظر اجتماعی یک جبههگیری مقابل این موضوع وجود دارد. در شیلی دولت کودتا این موضوع را تحمیل کرده است، بااینحال بابت این آب پول زیادی پرداخت نمیشود. ولی همین حق فروش آب باعث شده که کشاورزی در شیلی خیلی تخصصیتر از جاهای دیگر باشد و تولید انگور برای مصارف تبدیلی خیلی رواج پیدا کند هرچند در این کشور آب های زیر زمینی مصرف زیادی ندارد. چون آب ارزش دارد، در خیلی از مناطق از سامانههای پیشرفته آبیاری استفاده میشود. این موضوع پدیده مهمی در مدیریت آب است، البته این فقط به آبهای سطحی ختم شده و شامل آبهای زیرزمینی نمیشود.
وضعیت در آرژانتین، با شیلی بهکلی متفاوت است. در این کشور، به مدت طولانی احزاب پرونیست ( Peronist )حاکم بودهاند. احزاب پرونیست سیاستهای اجتماعی و اقتصادی خاصی دارند، به همین دلیل در آرژانتین هیچگاه، بحث خریدوفروش آب مطرح نبوده و مدیریت آب تقریباً مانند ایران است. آب بدون اندازهگیری حجمی (Volumetric) ، بهصورت ساعتی بین کشاورزان توزیع میشود.
در یکی از ایالتهای آرژانتین به نام مندوزا، خیلی به آبیاری نیاز است. در این ایالت حدود 200 هزار هکتار اراضی کشاورزی آبیاری وجود دارد. در این ایالت افراد اطلاع دقیقی از حجم آبی که به آنها تعلق میگیرد ندارند. میشود گفت نوعی هرجومرج در این حوزه حاکم است. افراد حقآبهای دارند و این حق از طرف اداره آب منطقهای تأمین میشود. حداکثر پولی که کشاورزان میپردازند، معادل هزینههای اداری آب منطقهای است. در کنار این، دولت آرژانتین برای پمپاژ آب زیرزمینی یارانه انرژی میدهد. البته مدیریت منابع آب زیرزمینی خیلی جدیتر از ایران انجام میشود و نظارت بر چاهها خیلی شدیدتر است. بااینحال این ایالت دچار مشکل افت آبهای زیرزمینی شده است. با شرایطی که شرح دادم این ایالت نمیتواند از ابزار اقتصادی برای حل این مشکل استفاده کند، چون مخالفتهای اجتماعی زیاد است؛ یعنی توانایی این را ندارد که به کشاورزان بگوید مالیات آب یا پول آب را بدهید و یا این که آب را به مقدار حجمی بفروشد یا سند بزند. ایالت مندوزای آرژانتین در همسایگی شیلی است و کوههای آند در میان این دو قرار دارد. سفر با اتوبوس از سانتیاگو پایتخت شیلی تا مندوزا از میان کوههای آند کمتر از 6 ساعت زمان میبرد. بااینحال مدیریت منابع آب در این دو منطقه هیچ شباهتی به هم ندارد. مدیریت آب در آرژانتین شبیه ایران و ترکیه است.
شیلی موقعیت جغرافیایی ویژهای دارد. بالاتر از جزیره ناوارینو ( Navarino ) در نزدیکی قطب جنوب، مناطق سردسیری است که در آن جا کشاورزی آبیاری بهندرت انجام میشود، بنابراین مشکل کمآبی ندارد. حدود 100 سال پیش، دولت شیلی این منطقه را به قیمت کمی به مهاجران آلمانی فروخت، چون کسی حاضر نبود به آن جا برود. بالاتر از آن مناطقی است که مشکل کمآبی دارد. به خاطر نوع تقسیم زمین در دوران استعمار اسپانیا، هنوز کسانی هستند که زمین زیادی دارند. مثلاً فردی جنگجوی خوبی بوده و به او چند هزار هکتار بخشیدهاند. با این که در نسلهای بعد این زمینها تقسیم شده، ولی هنوز مزارع بسیار وسیعی در این بخش از جهان وجود دارد. وقتی زمین بزرگتر باشد، برنامهریزی بهتری برای آبیاری انجام میشود. مالک این زمین آیندهنگر است و از منابع آبیاش محافظت میکند. این موضوع در جایی مانند ترکیه یا ایران اصلاً مفهومی ندارد، چون اراضی خیلی کوچکترهستند. در شیلی به آب بهعنوان یک کالای اقتصادی برخورد میکنند، اما در آرژانتین اینطور نیست.
یک بحثی الآن مطرح است که کشاورزی را در خارج از مرزهای کشور انجام دهیم. ظاهراً صحبتهایی درباره کشور برزیل شده بود. نظر شما دراینباره چیست؟
این موضوع مخالفان زیادی در اروپا دارد. آنها لغت land grabbing را برای این کار استفاده می کنند. ترجمه این کلمه به «غصب زمین» نزدیک است، البته معنی دقیقی برای این کلمه نیست. کسانی میروند با دولتهای محلی توافق میکنند و زمینهای بزرگی را زیر کشت میبرند. میشود گفت نوعی سرمایهگذاری خارجی است. کشوری مانند عربستان و کشورهای حاشیه خلیجفارس در این زمینه فعالیت زیادی میکنند. باوجود اعتراضات گسترده محلی و بینالمللی، این کار انجام میشود و البته دراینباره مشکلات زیادی وجود دارد.
دلیل این اعتراضات چیست؟
کشوری مانند اتیوپی را در نظر بگیرید. در این کشور زمین ها سند ندارند. کافی است که شما با دولت محلی توافق کنید تا مثلاً صد هزار هکتار زمین بگیرید. برای مردم محلی هم شغل ایجاد میشود. موضوع این است که دشواریهای محیطزیستی این نوع کشاورزی در نظر گرفته شده یا نه؟ آیا رفتار کارفرما با کارگران محلی مناسب است یا نه؟
من به کنفرانسی در برلین رفته بودم. آقای کارتر کلمان از شرکت اگریکا [4] آمده بود که از طرف یک کنسرسیوم بینالمللی در تانزانیا هزاران هکتار برنج میکارد. کاملاً معلوم بود این فرد در یک جهنم کار میکند. این فرد در آن جا مدرسه درست کرده بود، برای کارگران خانه ساخته بود و وامهایی داده بود. سمنهای اروپایی به کارگران گفته بودند که این وامها حق شماست و نباید پس بدهید. این شرکت چند بار در آستانه ورشکستگی قرار گرفته بود. همچنین سیاستهای دولت تانزانیا قبل و بعد از هر انتخابات عوض میشود. مثلاً واردات بیرویه برنج انجام میدهد که بر قیمت برنج در بازار داخلی بهشدت تأثیرمیگذارد.
بعدازاین فرد، پروفسور میگوِیل التیری از دانشگاه فلوریداسخنرانی کرد [5] . ایشان از اهالی شیلی است و از مخالفان سرسخت کشاورزی صنعتی و رفتارهایی مانند Land Grabbing است.او با ارائه مثالهایی از موفقیت جوامع محلی در آمریکای لاتین نشان داد که کشاورزان محلی بدون وجود کشاورزی صنعتی و یا سرمایهگذاری خارجی در بخش کشاورزی به موفقیتهای شگرفی در گسترش کشاورزی هماهنگ با محیطزیست دستیافتهاند. پس میبینیم که نظرات چقدر در این زمینه متفاوت است.
یک مورد دیگر پروژه مالیبیا است که قذافی حدود صد هزار هکتار زمین در مالی از دولت و کشاورزان خریده بود [6] . قراردادی هم با چینیها بسته بود که کانال بزنند و از یک رودخانه آب بیاورند. حقآبه آن را هم پرداخت کرده بود. قرار بود این زمینها را برای لیبی زیر کشت برنج و گندم ببرند. نام شرکت را هم «مالیبیا» یعنی مالی و لیب گذاشته بودند. پس از ماجرای بهار عربی، تمام این سرمایهگذاری معطل مانده است. الآن در لیبی دولتی وجود ندارد و دولت مالی هم نمیداند که با این شرکت چه کند. کار کردن و سرمایهگذاری در کشورهای دیگر بهخصوص آفریقا، مشکلات زیادی دارد، بااینحال بعضیها با نگاه استراتژیک و اقتصادی این کار را انجام میدهند.
همانطور که مستحضرید، وضعیت منابع آبی در ایران به مرحله بحرانی رسیده است. از طرفی به نظر میرسد آنچه درباره اقتصاد سیاسی آب گفته شد، درباره ایران هم صادق است. یک کاندیدای نمایندگی مجلس، با قولهایی که توجیه محیطزیستی ندارد، ممکن است رأی بیاورد. شما در بخشهایی از ایران کار تحقیقاتی انجام دادهاید. چه پیشنهادی برای بهبود اوضاع دارید؟
نخست باید انتخاب کنیم که آیا میخواهیم منابع آبی زیرزمینیمان را تا آخر مصرف کنیم و منابع آبی سطحی را هدر دهیم و یا دلمان میخواهد روشهای منطقی را در پیش بگیریم. در حال حاضر کشاورز پول زیادی بابت آب پرداخت نمیکند. پولی که میپردازد با هزینه پروژههای انتقال آب فاصله نجومی دارد. تا روزی که کشاورز انگیزه اقتصادی پیدا نکند، دلیلی ندارد که آن آب را اقتصادی مصرف کند.
برنامهریزیهای کلانی وجود دارد که ما باید محصولات خاصی را به مقدار مشخص تولید کنیم. آیا ارزش آبی که صرف این کار میشود محاسبه شده است؟ آیا این آب باید به هر قیمتی تأمین شود؟ این درباره آبهای سطحی است. درباره آبهای زیرزمینی، اوضاع بدتر است. آیا باید آبی که در طی هزاران سال جمع شده، با برق یارانهای پمپ کنیم و ذخایر با ارزش را از بین ببریم؟ با برق یارانه ای آبی را که طی هزاران سال جمع شده، از اعماق زیاد پمپ شده و صرف آبیاری با روشهای سنتی می شود. 60 درصد آبیاری کشاورزی ما از آب زیرزمینی تأمین میشود.
ما نفت و گازمان را بهجای تبدیل به محصولات پتروشیمی و فروش آن، صرف تولید برق میکنیم و به نرخ ارزان به کشاورزان میدهیم. آیا کشوری که میزان بارندگیاش دویست تا سیصد میلیمتر در سال است و به دلیل تغییرات اقلیمی این مقدار در حال کمشدن است، این نوع برنامهریزی درست است؟ برای مثال برای آبیاری یک هکتار پسته، بهطور متوسط سالیانه چیزی در حدود 9 تا 10هزار مترمکعب آب مصرف میشود. این در مقیاس مصارف شهری آب، رقم بسیار زیادی است. متأسفانه این نوع آبیاری باعث میشود که در آینده نتوانیم آب شهرها را تأمین کنیم.
شما چه راهکاری برای حل این مشکل پیشنهاد میکنید؟
در مرحله نخست باید ببینیم برنامه یا سیاست درستی اتخاذ کرده ایم یا خیر؟ اگر پاسخ این بود که این برنامه درستی نیست که به کشاورز یارانه بدهیم تا ذخایر آبی را به روشی غیرعلمی مصرف کند، که قطعاً کار اشتباهی است، باید به فکر تعویض برنامههایمان باشیم. در این جا یک مشکل بزرگ بهوجود میآید. کسی که تاکنون از این راه زندگیاش میگذشته چه باید بکند؟ همین حالا هم نرخ بیکاری زیاد است.
دو تصمیم مهم باید بگیریم. نخست روش اشتباه را اصلاح کنیم، دوم باید روشهای کمآببر تولید با درآمد زیاد را در مناطق روستایی گسترش دهیم. جهان امروز با جهان50 یا 100 سال پیش تفاوت دارد. الآن فناوریهای ساده تولید درآمد گسترش پیدا کرده است. در آلمان نه زمین بهاندازه کافی هست و نه آفتاب. ولی دولت امکاناتی فراهم کرده که مردم در خانه پنل خورشیدی احداث و برق تولید میکنند و به دولتی یا شرکتهای توزیع برق میفروشند. به این روش تولید انرژی غیرمتمرکز ( Decentralized Power System ) میگویند. این یک روش تولید درآمد کمآببر برای توسعه روستایی است. اگر خلاقیتمان را به کار بیندازیم، شاید روشهای دیگری هم پیدا کنیم. باید کنترل شدیدی روی چاهها داشته باشیم. این کار بسیار مشکلی است. ناگزیریم این مسیر را در پیش بگیریم. در غیر این صورت شاهد تمامشدن آبهای زیرزمینی و فاجعه ناشی از آن خواهیم بود.
Zetland, D. (2016). Why loss calculations must include opportunity costs,
http://www.thesourcemagazine.org/why-loss-calculations-must-include-opportunity-costs/
[2] سازمان خواربار وکشاورزی ملل متحد ( The Food and Agriculture Organization of the United Nations (FAO) )
[3] The Dublin Statement on Water and Sustainable Development (Dublin Principles):
http://www.wmo.int/pages/prog/hwrp/documents/english/icwedece.html
[4] Carter Colema: http://www.agrica.com/html/directors.html
[5] Prof. Miguel Altieri: :https://ourenvironment.berkeley.edu/people/miguel-altieri
[6] Malibya project: http://www.oaklandinstitute.org/land-deal-brief-malibya-mali
D-950126-01
دیدگاه تان را بنویسید