Iranian Agriculture News Agency

گفت‌وگو با فاطمه ظفرنژاد، پژوهشگر بین‌المللی حوزه آب؛

تجربه ناموفق سدها در مهار سیلاب

خسارت بارش‌های سنگین، تگرگ، طوفان و سرمازدگی طی 9 روز دوهزار میلیارد تومان برآورد شد و تنها دربخش کشاورزی 121 هزار و 413 هکتار تحت تأثیر سرمازدگی، بارش سنگین، تگرگ و طوفان قرار گرفت و عده‌ای را دلخوش به آن کرده که این آب‌ها توانسته است سدها را پر کند و ذخایر آب‌های زیرزمینی را بهبود بخشد، اما فاطمه ظفرنژاد، پژوهشگر بین‌المللی حوزه آب نظر دیگری دارد و ریشه تمامی مشکلات موجود را عدم مدیریت سازه‌ای و رفتار تهاجمی با طبیعت می‌داند و معتقد است که باران‌های این‌چنینی هیچ تأثیری نخواهد گذاشت.

تجربه ناموفق سدها در مهار سیلاب


ایران در منطقه‌ای خشک واقع شده و طی سال‌های اخیر مسئله آب بسیاری از پژوهشگران و متخصصان امر را بر آن داشته تا فکری اساسی برای ذخیره آب‌های موجود داشته باشند و باران‌های سیل‌آسای فروردین‌ماه سال جاری نیز مزید بر علت شده به‌گونه‌ای که از تاریخ یکم مهرماه 1394 تا 29 فروردین‌ماه 1395 خسارت بارش‌های سنگین، تگرگ، طوفان و سرمازدگی طی 9 روز دوهزار میلیارد تومان برآورد شد و تنها در بخش کشاورزی 121 هزار و 413 هکتار تحت تأثیر سرمازدگی، بارش سنگین، تگرگ و طوفان قرار گرفت و عده‌ای را دلخوش به آن کرده که این آب‌ها توانسته است سدها را پر کند و ذخایر آب‌های زیرزمینی را بهبود بخشد، اما فاطمه ظفرنژاد، پژوهشگر بین‌المللی حوزه آب نظر دیگری دارد و ریشه تمامی مشکلات موجود را عدم مدیریت سازه‌ای و رفتار تهاجمی با طبیعت می‌داند و معتقد است که باران‌های این‌چنینی هیچ تأثیری نخواهد گذاشت.


بزرگ‌ترین مشکل آبی کشور چیست؟

مدیریت آب در ایران با وجود آنکه 60 سال از مدیریت وزارت نیرو می‌گذرد، هنوز دچار مشکل است و مدیریت سازه‌ای دارد، در حالی که در شش‌هزار سال گذشته تمدن آبی ایرانی توسط جوامع بومی و خبرگان آن به‌خوبی اداره می‌شد؛ یعنی بهره‌برداران و جوامع استان‌های خراسان جنوبی، خراسان شمالی، خوزستان و فارس هریک راهکارهای مناسب را برای این امر بلد بودند، اما از زمانی که وزارت نیرو تلاش کرد تا با سدسازی انبوه نسبت به ذخیره آب اقدام کند، دیگر طبیعت از حالت بکری درآمد و روزبه‌روز وضعیت آب اسفناک‌تر شد.


آیا پژوهش و کتاب منتشرشده در زمینه آب کم داریم؟

از هزاران سال پیش، کتاب ابوبکر حاصل کرجی درباره استخراج آب‌های ایرانی منتشر شد که تمامی تفکرات و اندیشه‌ها را درباره تکلیف مدیریت آب مشخص کرده است و علاوه بر آن، دکتر کوثر در کتابی با عنوان "مهار سیلاب‌ها و امکان ذخیره آب" داستان مدیریت منابع را به‌خوبی باز کرده است و علاوه بر آن پژوهش‌های زیادی نیز توسط دانشمندان و اندیشمندان ایرانی به چاپ رسیده که تمامی آنها حکایت از آن دارد که با مهندسی تهاجمی که روش رایج دستگاه‌های اجرایی است، نمی‌توان آب را ذخیره کرد.


مشکل مدیریتی آب از کجا شروع شد؟

مدیریت آب در ایران متأسفانه تقلیدی است و به بوم‌شناسی کشاورزی توجه شده است، در حالی که اگر به‌صورت طبیی با این مسئله برخورد می‌شد، دیگر طبیعت بکر دست‌نخورده دستخوش تغییرات این‌چنینی نمی‌شد که بخواهیم به مشکل بربخوریم. سدسازی که در حال حاضر به اندازه زیادی گسترش یافته است و به حدود 600 عدد رسیده است، در مهار سیلاب‌ها ناموفق بوده و علاوه بر آن به جای اینکه اراضی پایین‌دست کشاورزی را مشروب کند، نتیجه عکس داشته است. زمانی که سد ساخته می‌شود، دیگر نمی‌توان سیل‌های کوچک را جمع کرد و همچنین از آنجا که امکان تردد وسایل سنگین همچون تریلرها در بالادست وجود دارد، قاچاق چوب رونق می‌گیرد و طبیعت از حالت بکری خارج می‌شود.


چرا سدها نمی‌تواند جلوی سیلاب‌ها را بگیرد؟

تجربه چندین‌ساله نشان داده است که سدسازی در مهار سیلاب‌ها ناموفق بوده است، زیرا دریچه‌های آن در زمان‌های بحرانی در آخرین لحظه باز می‌شود که این امر خود می‌تواند به رودخانه‌های قدیمی خشک‌شده که بی‌تردید تأسیساتی در آن بنا شده یا خانه‌هایی در نزدیکی آنها ساخته شده است، آسیب جدی برساند. همان‌گونه که در سیل اخیر، با وجود آنکه مردم بسیاری از روستاها را خالی کرده بودند، اما زندگی‌شان از بین رفت؛ بنابراین سد نتوانست در سیل موفق عمل کند و حتی اگر دریچه‌ها باز نمی‌شد، خطر شکستن سد وجود داشت که پیشینه آن در دهه 80 اتفاق افتاد و خسارت‌های آن چندین‌برابر بیشتر از این امر بود.


توجه به بوم‌شناسی چقدر در مدیریت آب نقش دارد؟

متأسفانه در دانشگاه‌ها به جای آنکه دروس مربوط به بوم‌شناسی مورد توجه قرار گیرد، از دانش سایر کشورها در این حوزه استفاده می‌شود، در حالی که هریک از پیکره‌های آبی کشور منحصر به خودشان بوده و لازم است برای هریک از آنها مدیریت ویژه‌ای اعمال شود که جوامع محلی آگاه‌تر هستند.

پس از آنکه دانش‌آموختگان دانشگاه‌ها به دستگاه‌های اجرایی وارد می‌شوند، به‌دلیل آنکه توجهی به بوم‌شناسی نشده بود، همان تفکرات تقلیدی را وارد عرصه می‌کنند و نتیجه همین می‌شود که هست.


آبخیزداری چه نقشی در مدیریت سیلاب دارد؟

گذشتگان ما نیز آبخیزداری می‌کردند و جنگل‌های دست‌کاشت را بدین‌ترتیب حفظ کرده و موفق بودند، اما در حال حاضر به‌دلیل آنکه پوشش‌های گیاهی فقیر شده و قاچاق رواج پیدا کرده است، در رودخانه‌ها دیگر جایی نیست و سفره‌های پایین‌دست محروم از آب است؛ بنابراین آبخیزداری نیز به معنای واقعی انجام نمی‌شود.

جنگل‌ها و آبخیزهای گذشته همچون اسفنج عمل می‌کردند و آب بارندگی‌ها را جذب کرده و سفره‌ها را مشروب می‌کردند و هیچ‌گاه شاهد سیل‌های سنگین در کشور نبودیم، به‌گونه‌ای که در استان‌های شمالی با وجود بارندگی‌های بالا، هیچ‌گاه سیلی اتفاق نیفتاده بود.

چاره سیل، آبخیزداری است، به شرط آنکه مدیریت آن به مردم بومی وصل باشد؛ بنابراین لازم است به جای نابود کردن جنگل‌ها و عرصه‌های طبیعی و بستن آب در پشت سدهای بزرگ به قدیم‌ها برگردیم و رفتار نادرستی که با طبیعت داشته‌ایم را اصلاح کنیم.


نقش چاه‌ها در خشکسالی و کم‌آبی چیست؟

سدسازی امکان جذب طبیعی را گرفته است، به‌گونه‌ای که در گذشته نیز نیاکان ما چاه حفر می‌کردند، اما در شرایط حاضر به‌دلیل آنکه تعداد چاه‌های مجاز و غیرمجاز افزایش یافته و آب نیز پشت سدها ذخیره شده و به هیچ‌عنوان به سفره‌های آب زیرزمینی نفوذ نمی‌کند، عده‌ای تعداد زیاد چاه‌ها را عاملی بر خشکی می‌دانند؛ در صورتی که اگر مدیریت تهاجمی علیه طبیعت از بین برود، امکان بهبود شرایط فراهم می‌شود.

پرسش اینجاست که آیا سدسازی در رونق کشاورزی ما مؤثر بوده و پاسخ آن این است که سدها که نتوانستند کنترل سیلاب‌ها را داشته باشند، برای بهره‌برداران بخش کشاورزی نیز هیچ نتیجه‌ای نداشته است، زیرا اراضی پایین‌دست در گذشته نیز آبی بوده‌اند و با زدن یا نزدن سد هیچ تغییری در روند سطح کشت و تولید آنها به‌وجود نیامده و نمونه بارز آن سد شفارود است که نتیجه مثبتی نداشته است و علاوه بر آن، در حال حاضر درصد روستانشینان ما تنها 27 درصد است و مابقی آنها شهرنشین شده‌اند./

M-950201-02

انتهای پیام

دیدگاه تان را بنویسید