انقلاب زمین
محمدصادق جنانصفت
کشاورزان و روستانشینان ایران همانند همتایان خود دیرتر از بقیه اقشار بهویژه شهرنشینان به صف انقلابیون پیوستند. پس از پیروزی انقلاب در بهمن 1357 اما رهبران انقلاب به دلایل گوناگون از جمله توجه ویژه به مستضعفان که روستاییان را تبلور آن میدانستند، در کانون توجه قرار گرفتند. تاسیس جهادسازندگی به عنوان یک نهاد انقلابی در خدمت روستاییان تنها 6 ماه پس از پیروزی انقلاب را میتوان مصداق مفهوم یاد شده تلقی کرد. ساخت راه، کشیدن برق، رساندن گاز و ساخت مراکز بهداشتی و درمانی از کارهای دولتهای پس از 1358 بوده است. توزیع نهادههای کشاورزی مثل کود، سم، بذر با قیمتهای کمتر از قیمت بازار و خرید تضمینی تولیدات کشاورزان نیز در مسیر توجه عملی به کشاورزان و روستانشینان بوده است. علاوه بر این دولتهای ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی بهدلیل مواجهه با غرب نیروی قابل توجهی برای افزایش ضریب خودکفایی در تولید محصولات استراتژیک تخصیص دادهاند.
مهاجرت شدید از روستاها و همچنین واردات حدود 10 میلیارد دلار محصولات کشاورزی در سالهای اخیر به طور متوسط نشان میدهد که اهداف استراتژیک برای رهایی ایران از وابستگی به مواد غذایی و رشد و ترقی درآمد روستاییان به جایی نرسیده است.
پژوهشهای انجام شده نشان میدهد این بخش در اقتصاد شامل 4 مولفه، عرضه مواد غذایی برای مصارف داخلی، ایجاد تقاضا برای تولیدات صنعتی و سایر بخشهای اقتصادی - تولید نهادههای مورد نیاز برخی صنایع و ایجاد شغل برای حدود 4 میلیون نفر است. علاوه بر این با بررسی روابط اقتصادی بخش کشاورزی ملاحظه میشود این بخش در کشور نهادههای خود را به ترتیب از بخش کشاورزی، محصولات غذایی، مواد و محصولات شیمیایی، حملونقل جادهای، و واسطهگری مالی تامین میکند و محصولات خود را به ترتیب صرف صنعت محصولات غذایی، بخش کشاورزی و صادرات کرده، حدود 36 درصد محصولات آن نیز به مصرف خانوار میرسد. 63.3 درصد از سهم زیربخشها از ارزش افزوده کشاورزی طی 1338 تا 1391، شامل فعالیتهای زراعی و باغداری، 31.4 درصد شامل دامپروری و شکار، 2.4 درصد ماهیگیری، 1.8 درصد خدمات کشاورزی و 1.1 درصد جنگلداری است.
با بررسی ساختار مالکیت و کسب و کار کشاورزی ایران ملاحظه میشود که 80 درصد ارزش افزوده کشاورزی توسط خانوارها تولید میشود که با مقایسه این سهم در کشاورزی و سهم 36 درصدی خانوار در کل اقتصاد به تفکیک نهادی در سال 1390 میتوان نتیجه گرفت ساختار کشاورزی کشور عمدتا ساختار غیرشرکتی و غیرمتشکل داشته و سهم خانوار در این بخش غالب است.
بخش زراعت ایران اما تنگناهای دیگری نیز در سطح کلان دارد که سرمایهگذاری ناکافی بخشی از آن به حساب میآید، اما گرفتاری اصلی آن شاید در جای دیگری باشد. برای عبور از بحرانهای احتمالی کشاورزی در آینده و همچنین افزایش درآمد واقعی کشاورزان چه راههایی وجود دارد و کدام راه را باید به مثابه راه اصلی انتخاب کرد. در صورتی که زارعان و زراعت را که ستون فقران بخش کشاورزی است در کانون توجه قرار دهیم بدون تردید «انقلاب ارضی» را باید گام اول و بسیار با اهمیت تلقی کرد.
براساس آمارهای در دسترس در حال حاضر 37 درصد از زمینهای زراعی ایران کمتر از یک هکتار، 75 درصد کمتر از 5 هکتار مساحت دارند. این اراضی کوچک اما در روستاهای ایران از خصلت پراکندگی نیز برخوردارند. نتیجه مستقیم خرد و پراکنده بودن اراضی زراعی غالب بودن «خرده دهقانی» در سازمان تولید و بازدهی کمتر از میانگین جهانی در اکثریت زمینهای زیر کشت، درآمد ناکافی یک خانوار روستایی و... است. با توجه به وجود قانون و تلاشهای دستکم یک دههای دولت برای تجمیع اراضی خرد و پراکنده چرا باید کاری صورت نپذیرد و منابع آب و خاک کشور با کمترین بهرهوری استفاده شود.
دیدگاه تان را بنویسید