Iranian Agriculture News Agency

چشم انداز پدیده مهاجرت روستاییان: روستا علیه روستانشینان / باید الگوی توسعه اشتغال در روستاها تغییر کند

جان کلام محمد‌حسین عمادی در گفت‌و‌گو با تجارت فردا این است که برای مهار پدیده مهاجرت روستاییان به شهرها و همچنین کنترل پیامدهای آن باید فرصت‌های شغلی در بخش خدمات ایجاد شود. عمادی مشاور توسعه و فناوری وزیر جهاد کشاورزی و مشاور بین المللی توسعه سیستمی در امور توسعه روستایی را نیز برای برخی کشورها ایفا می‌کند. او می‌گوید: از 25 سال پیش به موجب تحقیقاتی که به انجام رسانده معضل تاخیر ازدواج دختران روستایی را به سیاستگذاران گوشزد کرده است اما این هشدارها اثری بر سیاستگذاری‌ها نداشته است.

چشم انداز پدیده مهاجرت روستاییان: روستا علیه روستانشینان / باید الگوی توسعه اشتغال در روستاها تغییر کند
چشم انداز پدیده مهاجرت روستاییان: روستا علیه روستانشینان / باید الگوی توسعه اشتغال در روستاها تغییر کند

************

‌پدیده مهاجرت روستاییان به شهر، مانند سایر ناهنجاری‌های جامعه ایران به سوژه‌ای ملال‌انگیز و لاینحل تبدیل شده. اراده‌ای برای حل آن وجود ندارد اما در گذر زمان، شدت گرفته و پیامدهای جدیدی از خود بروز داده است. اخیراً نیز معاون رئیس‌جمهوری در امور زنان از خالی شدن روستاها از مردان ابراز نگرانی کرده و اینکه این پدیده به سرخوردگی دختران روستایی منجر شده است. آیا نامتعادل شدن نسبت جنسیتی در روستاها را باید پدیده تازه‌ای پنداشت؟ به‌طور کلی چه خطراتی روستاهای ایران را تهدید می‌کند؟

در ابتدا اجازه می‌خواهم این توضیح را ارائه کنم که این مساله‌ جدید نیست و در سال 1376 زمانی که تصدی معاونت پژوهشی مرکز تحقیقات روستایی ایران را بر عهده داشتم این مشکل را که نتیجه تحقیقات میدانی و مصاحبه‌های عمیق با روستاییان در دو استان کشور انجام گرفته بود مطرح کرده و هشدار دادیم و حتی موضوع به صورت شفاهی به سرکار خانم زهرا شجاعی مشاور رئیس‌جمهور وقت نیز منعکس شد و به صورت مکتوب و مصاحبه و سخنرانی نیز مطرح شده و هشدار داده شده بود. در این تحقیقات، ما تمرکز خود را بر مساله خانوار معطوف کردیم و البته در این پژوهش‌ها و بررسی‌های میدانی، محقق خارجی (خانم دکتر سوزان رایت از دانشگاه بیرمنگام) را نیز به مشارکت دعوت کردیم. خاطرم هست که در آن زمان، یعنی در سال 1376 نتیجه تحقیقات خود را در اختیار معاون امور زنان ریاست جمهوری قرار دادیم و خالی شدن روستاها از پسران و مردان و نیز پدیدار شدن معضل تاخیر ازدواج دختران روستایی را با مسوولان مطرح کردیم. اما این موضوع به مساله سیاستگذاران و سیاستمداران تبدیل نشد.

‌البته به نظر می‌رسد، مساله این نیست که نگاه‌ها و راه‌حل‌‌های مختلفی راجع به پدیده مهاجرت و پیامدهای آن وجود دارد؛ بلکه این استنباط وجود دارد که تاکنون و در دولت‌هایی که بر سر کار آمده‌اند، هیچ یک از طرح‌ها و راه‌حل‌‌ها- برای مهار این پدیده- به نتیجه مثبتی منتهی نشده است...

برای حل هر مساله‌ای، سه مرحله باید پیموده شود؛ بررسی، تشخیص و ارائه راه‌حل‌. باید ریشه معضل مهاجرت را در الگوی توسعه در ایران، مورد واکاوی قرار دهیم. الگوی توسعه ایران یک الگوی نامتوازن بوده که آمایشی و بر اساس توان استعداد و نیاز مردم محلی استوار نشده است؛ به همین دلیل، بخش‌های مختلف به‌طور جداگانه به سیاستگذاری پرداخته‌اند که نتیجه این بخشی‌نگری، بروز یکسری ناهنجاری و مواردی از عدم تعادل بوده است. از مصادیق عدم توسعه متوازن و هماهنگ در جامعه ایران، مسائلی است که در جامعه روستایی پدید آمده است. در توضیح این بخش باید بگویم، پس از انقلاب در حوزه توسعه روستایی، فعالیت‌های موفقیت‌آمیزی در بعد سخت‌افزاری صورت گرفته است. توسعه امکانات زیرساختی نظیر ایجاد شبکه‌های توزیع آب، برق، راه و خدمات آموزشی و بهداشتی. ارائه این امکانات البته در مقایسه با بسیاری از کشورهای همجوار، چشمگیر است و تا حدی شاخص‌های مناطق روستایی را ارتقا داده است. اما متاسفانه، این توسعه در بعد نرم‌افزاری رخ نداده است. یعنی به‌جای آنکه در روستاها اشتغال و تولید ایجاد شود که روستا را زنده نگه دارد، امکانات و زیرساخت‌ها به این مناطق منتقل شده است. یعنی آموزش، بهداشت و امکانات را به روستاها بردیم اما زمینه ایجاد اشتغال و توسعه درون‌زا را فراهم نکردیم. در واقع اکنون، صاحب روستاهایی هستیم که افراد آموزش‌دیده‌ای در آن وجود دارند، آب و برق و امکانات رفاهی هم دارند. اما بستر زندگی پایدار برای آنان فراهم نشده است. به بیان دیگر، وقتی که یک روستانشین از تحصیلات متوسطه یا دانشگاه فارغ‌التحصیل می‌شود، تنها جایی که می‌تواند شغلی برای خود دست و پا کند، نزدیک‌ترین شهر به محل اقامت یا پایتخت است. منابع کشاورزی نیز روز‌به‌روز محدودتر می‌شود و دیگر مانند گذشته، متکی بر نیروی انسانی نیست، این افراد برای جذب در صنعت و خدمات، مجبورند از روستا خارج شوند. اولین کسانی هم که روستا را ترک می‌کنند، نیروی کار یا مردان روستا هستند.

‌آیا این معضل تنها در ایران ظهور کرده است؟

این مساله، تقریباً مساله‌ای فراگیر است. جالب است بدانید که این مساله، مساله‌ای جهانی است. یعنی خالی شدن روستاها از مردان صرفاً چالش ایران نیست. من در بسیاری از کشورها بازدیدهایی از منظر توسعه روستایی داشته‌ام و اکنون در پنج کشور فعالیت‌های مشاوره‌ای دارم. این پدیده در کره جنوبی، چین، آسیای مرکزی حتی در برخی مناطق اروپای شرقی و در آمریکای لاتین هم دیده شده است. یعنی روستاها به خوابگاه‌هایی برای نیروی انسانی که در شهر کار می‌کنند یا محل سالمندان و زنان تبدیل شده‌اند. حتی زنانی که درس خوانده‌اند و توان کار دارند، به دلایل اجتماعی در روستا می‌مانند. وقتی مردان و پسران از روستا خارج می‌شوند، تحت تاثیر محیط قرار می‌گیرند و مسائل ارزشی، هنجارها، ملاک‌ها و شاخص‌های آنان برای ازدواج و همسرگزینی تغییر می‌کند. در واقع، درصد اندکی از نیروی مرد تحصیل‌کرده که از روستا خارج می‌شوند، برای ازدواج به روستای خود بازمی‌گردند. به بیان دیگر، این مردان سعی دارند خود را به سطح ارزش‌های توسعه‌ای برسانند و در شهر بمانند. هم کار کنند و هم زندگی و البته همسر خود را نیز از شهر برگزینند. از طرفی سن ازدواج دختران در روستاها کمتر است و آنها پس از مدتی به دلیل افزایش سن از دایره همسرگزینی خارج می‌شوند؛ دخترانی که درس خوانده‌اند، اما نه شغل دارند و نه امکان خروج از روستا را دارا هستند. به همین سبب تعداد دختران ازدواج‌نکرده رو به فزونی گذاشته است. اما به دلیل برخی تعصب‌ها و هنجارهای اجتماعی در جامعه به عنوان معضل مطرح نمی‌شود. به همین دلیل نهفته و سربسته باقی مانده است. می‌خواهم بگویم این بحران در 20 سال اخیر تشدید شده اما به صورت علنی در سطح اجتماع مطرح نشده است که برای آن راه‌حلی پیدا شود. مانند جعبه سیاه هواپیما، زمانی باز می‌شود که هواپیما سقوط کرده است. اما در سایر کشورها که مبتلا به این بحران هستند، در سطح جامعه مطرح شده و محققان در پی ارائه راه‌حل‌ هستند. در کشور چین این مشکل به صورت معکوس وجود دارد یعنی تعداد مردان از زنان بیشتر است و مردان روستایی چینی به ویتنام می‌روند و همسر انتخاب می‌کنند و به کشور و روستای خود بازمی‌گردند. به این سبب که روستاییان چین به دلیل کنترل موالید به صورت عمدی تولد دختران را محدود کرده‌اند و در جامعه روستایی با کمبود زنان در سن ازدواج مواجه است. آنها این مساله را به صورت بین‌کشوری حل کرده‌اند.

‌شاید این ایراد به محققان و صاحب‌نظران حوزه جامعه‌شناسی باز‌می‌گردد که نتوانسته‌اند این موضوع را به مساله جامعه و دولت‌ها تبدیل کنند؟

این مساله‌ 25 سال است که به وجود آمده است. در این باره سخنرانی‌ها و مصاحبه‌های بسیاری صورت گرفته است. اما از آنجا که مساله در رسانه‌ها، به‌طور علنی در جامعه و در میان مسوولان مطرح نشده، برای آن راه‌حل‌ منطقی و علمی نیز اندیشیده نشده است. مهار و کنترل این مساله، نیازمند طراحی الگوی توسعه در میان‌مدت و کوتاه‌مدت است. باید کارشناسان در این باره گفت‌و‌گو کرده و میزگرد برگزار کنند. استفاده از تجارب سایر کشورهای دنیا نیز یک ضرورت است. این چالش، مساله غامضی است اما می‌توان آن را حل کرد. مشکل این است که این عارضه هم مانند بسیاری از عارضه‌های جاری مانند بالا رفتن نرخ طلاق و سایر معضلات اجتماعی به‌طور هماهنگ و همه‌جانبه‌نگر مورد بررسی قرار نگرفته است. هر کسی موضوع را از دیدگاه خود مورد بررسی قرار می‌دهد؛ جامعه‌شناسان از دیدگاه اجتماعی، اقتصاددانان از زاویه اقتصادی و برنامه‌ریزان از بعد برنامه‌ای به این مساله نگریسته و راه‌حلی هم که ارائه می‌دهند یک راه‌حل جامع نیست. اکنون بحران‌های جدی دیگر همچون بالا بودن آمار طلاق در کشور وجود دارد و نرخ طلاق در شهرهای بزرگ به حدود 33 درصد رسیده است. یعنی از هر سه ازدواج، یکی منجر به طلاق می‌شود. این در کشوری سنتی و مذهبی مثل ایران، بحرانی جدی است؛ اما چه چاره‌ای برای کاهش این نرخ اندیشیده شده است؟ چنانچه این وضعیت نیز همچنان ادامه یابد به مرور زمان پیچیده‌تر و عمیق‌تر می‌شود. در چنین شرایطی، نه رسانه‌ها و نه مسوولان مشکلات و آسیب‌های اجتماعی را به صورت عریان بیان نمی‌کنند و تبیین این مسائل تنها در حد سخنرانی، مصاحبه و ناله و گلایه در کلاس‌های دانشگاهی و جلسات خصوصی مدیران ارشد صورت می‌گیرد. در حالی که باید مشکلات عیان شود و ریشه‌ای در پی حل این مسائل باشیم.

‌تاکنون در بازشناسی عوامل اثرگذار بر مهاجرت روستانشینان، دلایل مختلفی مورد اشاره قرار گرفته است. از تفاوت درآمد روستا با شهر، بیکاری تا کمبود تسهیلات آموزشی و بهداشتی. آیا مطالعه‌ای صورت گرفته که نشان دهد روند مهاجرت در سال‌های اخیر دست‌کم در پنج، شش سال گذشته چه تغییری کرده است؟ یا نشان دهد، عوامل جدیدی افزون بر عوامل اثرگذار پیشین به مهاجرت بیشتر دامن زده است.

مهاجرت روستاییان به شهرها، فرآیند بلندمدتی است که خاص ایران هم نیست. گویی این پدیده، جزء لاینفک روند توسعه در کشورهای در حال توسعه یا کشورهای جهان سوم است به دلیل آنکه جامعه به سمت تجدد و صنعتی شدن حرکت می‌کند و از آنجا که مناطق روستایی اغلب کوچک و دور از دسترس هستند، در روند توسعه ملی دچار تغییر می‌شوند. بزرگ‌ترین تغییر نیز این است که ساکنان روستا به شهرها کوچ می‌کنند. البته فراموش نکنیم که مهاجرت دو حالت دارد؛ در یک حالت‌ها، روستا بزرگ شده و به شهر تبدیل می‌شود. یعنی افراد همچنان در خانه خود سکنی دارند اما روستا به شهر تغییر ماهیت داده است. نوع دیگر مهاجرت نیز این است که افراد از روستا به شهر نقل‌مکان می‌کنند. در همه جای دنیا علت اصلی خروج نیروی انسانی و رفتن به شهرها در مرحله اشتغال و فرصت شغلی است. بنابراین اگر نتوانیم الگوی توسعه را بر مبنای تولید و اشتغال طراحی و پیاده کنیم، روند مهاجرت با شدت ادامه خواهد یافت. الگوی آموزشی و فرهنگی اعمال‌شده در روستاها، شرایط متعادلی را ایجاد نکرده است. تحلیل‌ها، جملگی بر این امر استوار است که اصلی‌ترین عامل مهاجرت رفتن به سمت فرصت‌های شغلی است. اگر ما نتوانیم در روستاها شغل و امکان کسب درآمد و تولید در بخش کشاورزی، صنعت و خدمات ایجاد کنیم، این روند تشدید می‌شود. البته تاکید من این است که در روستاها در بخش خدمات فرصت‌های شغلی بسیاری وجود دارد.

معنای سخن شما این است که روستانشینان از تولید در بخش کشاورزی باید به سمت ارائه خدمات گرایش پیدا کنند؟ آیا در این صورت هدف دیرینه سیاستگذاران مبنی بر تثبیت جمعیت روستایی محقق می‌شود؟

کشاورزی ظرفیت ایجاد اشتغال زیادی ندارد و منابع آب و خاک هم در حال کاهش است. صنعت هم مشکلات خاص خود را دارد که نیازمند سرمایه و تمرکز است. اما خدمات زمینه گسترده‌ای برای ایجاد اشتغال در روستاها دارد و نباید از آن غافل شد. آمار و اطلاعات چه در ایران و چه در بسیاری از کشورهای آسیایی نشان‌دهنده آن است که ظرفیت توسعه و گسترش بخش خدمات و فرصت‌های شغلی در این بخش بسیار زیاد است. حتی در کشورهایی نظیر فرانسه و ایتالیا و سایر کشورهای اروپایی، اجرای این‌گونه طرح‌ها، منجر به بازگشت مردم به روستاها شده است.

‌آیا روند و دلایل مهاجرت در سال‌های اخیر تغییری کرده است؟

روند سریع مهاجرت از شهرها به روستاها طبق آمار و سرشماری‌ها تغییری نکرده به این معنا که اگر شما آمار نفوس و مسکن را مورد بررسی قرار دهید، درمی‌یابید که در سال 1345 جمعیت ایران 75 درصد روستایی و 25 درصد شهری بوده است. اما در زمان حاضر این نسبت عکس شده است. یعنی 25 درصد جمعیت روستایی و 75 درصد شهری هستند. این نرخ مهاجرت و جابه‌جایی کمتر در منطقه رخ داده است. دلیل اصلی هم آن است که پول نفت در شهرهای بزرگ ایران متمرکز شده و مردم را به سوی این مراکز کشانده است. اما یکی از دلایلی که در پنج سال گذشته نرخ مهاجرت را تشدید کرده، عوامل دافعه‌ای روستایی، نظیر خشکسالی است. نتایج مطالعه‌ای که من در حداقل دو استان انجام داده‌ام، نشان می‌دهد مهاجران علاوه بر آنکه همچنان به دلیل کمبود فرصت‌های شغلی مهاجرت می‌کنند، اما انگیزه پشت پرده این تصمیم عامل دافعه است. یعنی بیشتر روستا آنان را به بیرون دفع کرده تا اینکه شهر آنها را جذب کرده باشد. در واقع، عواملی همچون خشکسالی و محدودیت‌های اجتماعی و فرهنگی و عدم تعادل بین قیمت محصولات و نهاده‌های کشاورزی، تولید و کشاورزی را در روستا به شدت کم‌مشتری کرده و روستاییان به عنوان تنها راه خلاصی از مشکلات ناگزیر تن به مهاجرت می‌دهند.

آقای دکتر شما چه چشم‌اندازی از پدیده مهاجرت روستاییان مشاهده می‌کنید؟ آیا همچنان باید در انتظار تغییر ماهیت روستا در ایران باشیم یا در شرایط فعلی هم راه‌حل‌‌هایی وجود دارد؟ برای مثال، راه‌حل‌‌هایی نظیر سرمایه‌گذاری عمرانی دولت برای تثبیت جمعیت روستایی...

تحلیلی که من دارم ممکن است با نظر اندیشمندان و صاحب‌نظران متفاوت باشد؛ نکته اول این است که اگر شرایط به همین منوال پیش برود، به هیچ‌وجه بهبودی حاصل نخواهد شد یعنی ادامه شرایط موجود بحران را بدتر می‌کند. چون متاسفانه دولت هیچ سیاست منظم و مدون و تصمیم‌گیری موثری را برای بهبود شرایط اعمال نکرده است. به ویژه برای کشاورزان. به دلیل آنکه، خشکسالی و مسائل زیست‌محیطی اقلیم و شرایط زندگی را در روستاها بدتر می‌کند. البته، ده‌ها معضل اجتماعی و فرهنگی دیگر هم در روستا به وجود آمده. ضمن آنکه، روستاییانی که به شهرها می‌آیند هم شرایط بهتری ندارند و جرم و جنایت در مناطق حاشیه‌ای به دلیل تجمع افراد بیکار در حاشیه شهرها پررنگ جلوه می‌کند. بنابراین اولین راهکار این است که حل مساله اشتغال در اولویت قرار گیرد. نقش دولت نیز زمینه‌سازی و مهیا کردن محیط کسب و کار و ایجاد فرصت‌های شغلی و اشتغال در جامعه است. من با نگاهی به تجربیات سایر کشورها این راهکار را ارائه می‌کنم. برای مثال، در چین 600 هزار روستا وجود دارد. جمعیت این روستاها هم تا حدود زیادی برای یافتن شغل به شهرهای بزرگ آمده‌اند و اکنون روستاها در این کشور با معضلات بسیاری روبه‌رو هستند و کشاورزی و تولید در این مناطق ضعیف شده است. این معضل در بخش‌های شرقی و غربی چین بحرانی‌تر است. اما دولت برای این مساله برنامه‌ریزی کرده و مراکز تحقیقاتی راه‌حل‌هایی در این زمینه ارائه کرده‌اند. به‌طوری که دولت چین یارانه‌ها و کمک‌هایی را به مناطق روستایی اعطا می‌کند؛ اما نه در قالب خدمات آب و برق، بلکه از طریق ایجاد فرصت‌های شغلی به‌خصوص در خدمات و صنایع کوچک و بسته‌بندی. یکی دیگر از اقدامات این است که دسترسی روستا به زیر‌ساخت‌های توسعه‌ای نوین همچون اینترنت را به شدت ارتقا داده و بخشی از فرصت‌های شغلی جدید از این ناحیه ایجاد شده است. به‌طوری که روستاییان از این طریق می‌توانند، از طریق سفارش گرفتن اینترنتی، محصول خود را مستقیماً به شهرها و دیگر کشورها حتی به آمریکا صادر کرده و ارزش افزوده تولیدات خودشان را مستقیماً به دست آورند یا توسعه صنعت توریسم روستایی از طریق ارتباط مستقیم و اینترنت. دولت‌های محلی و شوراهای منطقه‌ای در چین به‌جای اینکه روی مساله و بحران ازدواج روستاییان سرپوش بگذارند، بازارهای نوین و رسمی همسرگزینی ایجاد کرده و در بعضی از مناطق، کسانی که می‌خواهند ازدواج کنند و جویای همسر هستند، در سمیناری شرکت می‌کنند و به همراه مشاور خانواده بسیار محترمانه معیارهای خود را برای ازدواج بیان می‌کنند و زمینه‌ای ایجاد شده است که دختران و پسران روستایی با یکدیگر آشنا شوند. اما نکته‌ای که من نسبت به آن اصرار دارم این است که ایجاد فرصت‌های شغلی باید معطوف به بخش خدمات باشد نه کشاورزی. مطالعه‌ای که با سازمان بهره‌وری آسیایی APO در بازه 1996 تا 2006 انجام داده‌ام، نشان می‌دهد که در تمام مناطق روستایی آسیا از فیلیپین گرفته تا خاورمیانه بیشترین فرصت شغلی در مناطق روستایی شغل خدمات بوده نه شغل صنعت و کشاورزی. یعنی باید به توسعه بخش خدمات بهای زیادی داده شود. البته به چشم‌انداز پدیده مهاجرت نباید صرفاً با رویکردی منفی نگاه کنیم. استعدادها و امکاناتی وجود دارد که این مساله را قابل حل نشان می‌دهد. اما اگر با همین روند ادامه دهیم، به اهداف مورد نظر نمی‌رسیم. باید سعی کنیم با الگوی جدیدی جهت توسعه روستا و بهبود زندگی روستایی مواجه شویم.

انتهای پیام

دیدگاه تان را بنویسید