مخاطرات سفرههای ایرانی
علیرضا صفاخو
سردبیر
وقتی سعدی شیرازی حدود هشت قرن پیش بیت معروف "هرگز حدیث حاضر و غایب شنیدهای/ من در میان جمع و دلم جای دیگر است" را میسرود، شاید اصلاً فکرش را هم نمیکرد که روزی این ماجرا به جای رابطه عاشقانه، سر از زندگی خانوادگی آدمها هم دربیاورد و کار به جایی برسد که غیر از "دل" ، "سر" ها هم جای دیگر باشد! این "سر" ها کجاست و امروز دل و جان به کجا سپردهاند!؟ در یک بعد از تحلیلهای جامعهشناسی، کمحرف شدن و کاهش صمیمیت عاطفی میان ایرانیان، پای سفرههای ایرانی را نیز که روزگاری کانون مهر و عشقورزی میان اعضای خانواده بود به چالش میکشد و در واقع با حضور تلویزیون در کنار سفرههای ایرانی، اگر نخواهیم گوشیهای موبایل و تبلتها را بهشمار آوریم، میتوان دست کم گفت سفرههای ایرانی امروز، "سهضلعی" شده است! اتفاقی که نشان میدهد با تدوام شکاف ارتباط میان نسلی و در آینده به لحاظ مراودات اجتماعی، سنگ روی سنگ بند نخواهد شد.
اما آنچه در نزد همگان مورد غفلت عامدانه در مواردی و سهلانگارانه در بیشتر موارد است، تأثیر اقتصادی رویکرد صاحبان سفرههای ایرانی، به تأمین مواد غذایی غیرایرانی حتی در اندازه ناچیز مخلفات سفرههاست.
عکس: آرشیو خبرگزاری کشاورزی ایران (ایانا)
موادی که اگرچه به لحاظ نقش کشاورزان سایر ملل دنیا محترم است، اما کیست که نداند حتی نزد طرفداران دو آتشه اینترناسیونالیست، استفاده از دسترنج تولیدکنندگان داخلی در شرایط تقریباً برابر کیفی، به لحاظ تأثیرات اجتماعی تداوم اشتغال و اقتدار اقتصادی ارجحیت دارد. لذا ضمن درک و پذیرش عواقب فقر عاطفی پای سفرههای ایرانی، امروز باید فقر عرق ملی در کشاندن دسترنج کشاورز ایرانی به پای سفرههای ایرانی را نیز، به درد اجتماعی پیش گفته اضافه کرد.
البته بهانهای که نگارنده را بر آن داشت تا از این دیدگاه، موضوع نادیده گرفتن مواد غذایی غیر ایرانی در سفرههای ایرانی را به بحث گذارد -همانطور که در تصویر پیوستی این تحلیل هویداست- شعار انتخابی وزارت جهاد کشاورزی برای سال جدید خورشیدی است که طی ایام نوروز در برخی نقاط شهر مشهود بود. شعاری که نوروز 94 را با شعار "سفره ایرانی، کشاورزی خوداتکا" آغاز میکند و اگرچه به لحاظ گرافیستی طراحی آن قابل بحث است و انتظار اقدام حرفهایتر میرفت، اما نفس عمل و دیدگاه حاکم بر آن، انصافاً ستودنی و شایسته تشویق است.
با این وجود انتظار میرود به لحاظ هدفگذاری یک طرح ملی که از دیدگاه وزیر جهاد کشاورزی و یارانش از تولید ملی ریشه میگیرد؛ عزمی ملی نیز میان رسانههای جمعی و دستاندرکاران نظام تولید و توزیع از سویی و حتی دستاندرکاران پخت و پز غذا و مروجان فرهنگ انواع غذا همچون سرآشپزهای مدرس و میهن دوستی مانند ساناز مینایی -که اخیراً اختراع او در چارچوب بستهای آموزشی به نام "سرآشپز طلایی ( Golden Chef)" مورد اقبال سازمان فنی و حرفهای وزارت کار و امور اجتماعی قرار گرفته و بهعنوان اختراع جهانی به ثبت رسیده است- در کمک گرفتن ترویج مواد اولیه غذایی با خاستگاه محصولات ایرانی به عمل آید.
خبرگزاری کشاورزی ایران (ایانا) نیز بهعنوان رسانه تخصصی حامی تولید ملی میکوشد تا در سال جدید خورشیدی، دفاع از تولید و همچنین تقویت سفره ایرانی با مواد غذایی ایرانی را بیشتر در دستور کار اطلاعرسانیهای خود قرار دهد تا اگرچه بر خلاف آمار تحقیقاتی موجود، یعنی "نصف شدن وقت کنار یکدیگر نشستن" و ایجاد شکاف عاطفی پای سفرههای ایرانی، آماری در مورد درصد کسر شدن مواد غذایی تولید داخل در سفره ایرانی وجود ندارد ؛ اما فیالواقع امروز کیست که از حجم واردات طی یک دهه گذشته نداند که سفرههای ایرانی، به جای دسترنج کشاورز ایرانی، با محصول کشاورزان خارجی، آن هم از فرسنگها دورتر و با سودی کلان برای واسطهها و واردکنندگان به سفره ایرانیان پر شده است و حال که وزارت جهاد کشاورزی میکوشد با استفاده قانونی از مجوز تنظیم بازار بر پایه محصولات داخلی، سفره ایرانی را متکی به تولیدات داخلی در حد امکان کند، برخی مسیری دیگر را میجویند؛ مسیری که یکی از عوامل اصلی آن همان گشتن "سر"ها در بازار سایر ملل دنیاست. اتفاقی که به تعبیر نگارنده، به مانند گذاشتن ماشه در شقیقه سفره ایرانی قلمداد میشود!
D-940118-01
دیدگاه تان را بنویسید